اهن و فولاد هر دواز يک کوره آيند برون
آن يکي شمشير گردد ديگري نعل خر است
نا کسي گر از کسي بالا نشيند عيب نيست
جاي چشم ابرو نگيرد گر چه او بالاتر است
کره اسب از نجابت در تعاقب مي رود
کره خر از خريت پيش پيش مادر است
سعديا عيب خودت گو مگو عيب دگران
هر که گويد عيب خود او از همه بالا تر است