اينجا براي از تو نوشتن هوا کم استدنيا براي از تو نوشتن مرا کم استاکسير من نه اينکه مرا شعر تازه نيستمن از تو مي نويسم و اين کيميا کم استسرشارم از خيال ولي اين کفاف نيستدر شعر من حقيقت يک ماجرا کم استتا اين غزل شبيه غزلهاي من شودچيزي شبيه عطر حضور شما کم استگاهي ترا کنار خود احساس مي کنماما چقدر دلخوشي خوابها کم استخون هر آن غزل که نگفتم به پاي توستآيا هنوز آمدنت را بها کم است ؟