سلام عليکم
ممنون از حضور و نظر خوبتون
ساقي كجاست شط شرابي كه داشتمآن شعلة شكفته در آبي كه داشتمگم شد ميان معركة مرگ و زندگيشوريده رند خانهخرابي كه داشتمكاري نبود بر سپر سينة سپهرشب سوز نيزهدار شهابي كه داشتمدر جادههاي تفزده، پاي درنگ سوختاز التهاب شور و شتابي كه داشتمبر من مگير اگر كه به حيلت ربودهاندزاغان سفلهبال عقابي كه داشتماز چشم دل بهگونة زردم چكيدهاستخونگريههاي زخم عتابي كه داشتمكابوس روزمرگي ما عشوه ميفروختدر تنگناي دوزخ خوابي كه داشتمبغض هزارسالة من در گلو شكستافتاد از نفس تب و تابي كه داشتم؟ از اينكه غيرت دريا شدن نداشتسيلاب اشك من به سرابي كه داشتم
التماس دعاي فرج ؛ اللهم عجل لوليک الفرج ؛ انشاء الله ؛ صلوات