بي قرارم گرچه مي دانم مي آئي عاقبت
حلقه هاي بسته راخودمي گشائي عاقبت
باوجودتيرگي هادرشبستاني خموش
ماه رويت رابه عالم مي نمائي عاقبت
ازغمت مانده سراپا شيشه ي دل پرغبار
گرد دلتنگي زدلها مي زدائي عاقبت
گرچه دردام بلازنداني ام اما چه غم؟
مي رسد بامقدمت فصل رهائي عاقبت
تک سوارعرصه ي عدل خدا،موعودما
حتم دارم، حتم دارم تو مي آئي عاقبت