نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 
خورشيد من بر آي...
دل را زبي خودي سر از خود رميدن است
جان را هوا ي از قفس پريدن است
از بيم مرگ نيست كه سر داده ام فغان
بانگ جرس به شوق به منزل رسيده است
دستم نمي رسد كه دل از سينه بركنم
باري علاج شكرگريبان دريدن است
شامم سيه تراست زگيسوي سركشت
خورشيدمن برآي كه وقت دميدن است
بوي تواي خلاصه گلزار زندگي
مرغ نگه در آرزوي پركشيدن است
بگرفت آب و رنگ ز فيض حضورتو
هر گل دراين چمن كه سزاوارديدن است
با اهل درد شرح غم خود نمي كنم
تقديم غصه ي دل من ناشنيدن است
آن راكه لب به دام هوس گشت آشنا
روزي امين سزا لب حسرت گزيدن است