نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 
تو باور نکن اما من عاشقم
تو باور نکن اما من عاشقم
به يادم هست آن سوز زمستان را عزيزا...
که چون خورشيد بر يخبسته جان من دميدي.
بيادم هست آن پاييز غمزا را که....
... تنها بودم و تنها ، تو اما ناگهان از راه رسيدي ...
...کبوتر وار از اين شاخه به آن شاخه پريدي.
مقصد، از مقصود ماهم دور تر
راه ناهموار بود و همسفر ناجورتر
در نهايت ،بي نهايت خفته بود
دل مردد بود ،و هم آشفته بود
آسمان تاريکتر هر لحظه شد
گفتگوها از جنس باران شد
جز جدايي چاره ايي بهتر نبود...؟؟؟
يا لحظه ايي شيرينتر از آخر نبود...؟..