ساعت ویکتوریا

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 
کي سپري فصل خزان مي شود؟
کي سحر و وقت اذان مي شود؟
رود فرج از دل تنگ زمان
کي سوي گلزار روان مي شود؟
باز زِ يُمن قدمش گفته اند
عالم فرتوت جوان مي شود
يوسف از ين ديرتر آيي تگر
قامت يعقوب کمان مي شود
خوبتر و برتر و بالاتري
بيشتر از آنچه بيان مي شود
چشمه خورشيد محبت بتاب
ورنه دل از ديو و دَدان مي شود
اي دل از ين بيش مزن دست و پا
هر چه خدا خواست همان مي شود