ساعت ویکتوریا

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 
+ شهيدان خدا 
در هياهوي زندگي در يافتم,چه دويدن ها که فقط پاهايم را از من گرفت,در حالي که گويي ايستاده بودم!چه غصه ها که موهايم را سپيد کرد در حالي که قصه اي کودکانه اي بيش نبود...!دريافتم کسي هست که او بخواهد ميشود و اگر نه نميشود...به همين سادگي....کاش از اول فقط او را صدا ميزدم...!