انا لله وانا اليه راجعون
?حول ولا قوة إلا بالله العلي العظيم
با چوب کشتنش
يکي از رهبران شيعه مصر را
نامش حسن بود و در تدارک جشن نيمه شعبان
مي گفتند قرار است خانه اش را حسينيه کند!
بعد آتش زدنش!
درخيابان ها اين چنين کشيدند او را
اگر با پدر و برادر و ...مان اين كار رو كرده بودند الان چه حالي داشتيم بى تفاوت نباشيم برادر دينيمون بوده
شهيد شيح حسن شحاته بزرك مردي بودكه با داشتن بهترين موقعيت اجتماعي و سياسي و روحي در حكومت مصر به حق ايمان اورد.
جرا كه او از دانشمند ارتش و امام جماعت و از موقعيت اجتماعي بالايي برخوردار و حتي به منزله ي بدر روحي مردم بود . تا انجايي كه هر كاه براي نماز خارج ميشد مردم صف صف براي بوسيدن دست او از يكديكر سبقت ميكرفتند......
ميكويم:
اي شهيدمظلوم ، تو منتخب از جانب خدا بودي كه راه حق را يافتي و استقامت نمودي تا حدي كه از تمام مناصب دنيوي خويش دست كشيدي!!
تو حق را شناختي و فقط داير مدار حق ،كفتي و دعوت كردي و قدم برداشتي ....
گواراي تو باد شهادت در زماني كه ظلم و تاريكي و فساد دنيايمان را تيره و تار كرده است...
العجل بقيه الله
او ميكفت:من يكي از شخصيات بكريها بودم و امام جماعت يكي از بزركترين مساجدشون انقدر شخصيتم بالا بود كه وقتي در كوجه راه مي رفتم تمام مردم براي تبرك دست به عبام مي كشيدن و به سر و صورتشون مي ماليدن بعد كه تشييعم رو اعلان كردم تمام مردم تو كوجه به من اشاره مي كردن و مسخره مي كردن و من مي كفتم فدوه لوجهك يا ابو الحسن
و من تا حالا كه شيعه شدم شديدا ناراحتم براي ايامي كه مي كفتم عمر رضي الله عنه و ..... و همش فكر مي كنم كه جطور روز قيامت جلوي حضرت زهرا بايستم و .... و فقط به كرمشون اميدوارم كه مثل حر به من نكاه كنن و همون كاري كه با حر مي كنن با من بكنن
رحمك الله يا شيخ حسن