ساعت ویکتوریا

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 

چه روزها که يک به يک غروب شد، نيامدي

چه اشک‌ها به سينه‌ها رسوب شد، نيامدي

خليل آتشين سخن، تبر به دوش بت شکن!

خداي ما دوباره سنگ و چوب شد، نيامدي

براي ما که خسته ايم و دل شکسته ايم، نه

براي عده‌اي ولي، چه خوب شد نيامدي

تمام طول هفته را به انتظار جمعه ام

دوباره صبح ظهر نه ، غروب شد نيامدي