پيامبر اکرم (ص) : دوستي علي بن ابي طالب گناهان را نابود مي کند همان گونه که آتش چوب را
بحارالانوار ج 39 ص 257
بر چهره پر ز نور مهدي (عج) صلوات
بر جان و دل صبور مهدي (عج) صلوات
هر روز ساعت دلم را عقب ميکشم !
تا خيال کنم دير نکرده اي هنوز !
يا حجت بن الحسن المهدي (عج)
همه گويند به تعجيل ظهورش صلوات
کاش اين جمعه بگويند به تبريک ظهورش صلوات
سلام عليکم
ممنون از حضور و نظر خوبتون
حضرت آيت الله عظما بهجت (ره).
گشتيم و گشتيم ذکر بالاتر از ذکر " صلوات " پيدا نکرديم !
تعجيل در امر فرج حضرت حجت (عجل الله تعالي فرجه الشريف) " صلوات " .
چشمم به جز بروي تو بينا نمي شودمايل به سير و گشت و تماشا نمي شودعالم اگر به طنز شود چون تو نيستيلبهاي من به خنده دگر وا نمي شودخواهان حرکتيم ولي غير ممکن استپايي که سست گشت توانا نمي شودبا جان و دل قبول نموديم بار عشقگفتيم پشتمان که دگر تا نمي شود !غافل از اينکه عارضه عشق در جهانتنها غمي بود که مداوا نمي شودآنگه به اشتباه خود آگه شدم که هيچراهي براي فيصله پيدا نمي شودحالا نه اينکه پشت من از دوريت خميدطوري خميده است که بالا نمي شوديار غريب ، اين کلام تو در خاطرم پريدحق با تو بود ، فاصله معنا نمي شود
چون گذشته از چه با ما بد مدارا مي کني؟ با خم ابروي خود در سينه غوغا مي کني من مريض عشقم و در بستر بيماريم نازنينا درد عشقم کي مداوا مي کني؟ يوسف مصر ار نشيند در کمين خال تو صد چو يوسف را بسان صد زليخا مي کني گر زني پر در هواي چشم گوهر بار من قطره قطره اشک چشمم را چو دريا ميکني اي که راهت را ز راه ما جدا بنموده اي بين دشمن دوستان را خوار و رسوا مي کني اين شنيدستم که دور از چشم ما اي مه لقا خلوتي داري و با بيگانه سودا مي کني اين يقين دانم اگر افتد گذارت بر دلم در خرابات دلم جايي تو پيدا مي کني
چون صيد بهدام تو به هر لحظه شکارماي طرفه نگارماز دوري صياد دگر تاب نيارمرفتست قرارمچون آ هوي کگمگشته به هر گوشه دوانمرهاي نتوانمتا دام در آغوس نگيرم نگرانمآه از دل زارماز ناوک مژ گان چو صد تير پرانيبر دل بنشانيچون پر تو خورشيد اگر رو بگشانيواي بر شب تارمدر بند گرفتار بر آن سلسله مويمخلاص از تو نجويماز ديده ره کوي تو با اشک بشويمبا حال نزارمبر خيز که داداز منبيچاره ستانيدردم چو ندانيبنشين که شرردر دل تنگم بنشانيلختي به کنارمتا آن لب شيرين به سخن باز گشا يخوش جلوه نماياي پرده امان از دل عشاق کجايتا سجده گزارمگر بوي تورا باد به منزل برساندجانم برهاندورنه روجودم اثري هيچ نما ندجز گرد و غبارم
چه روزها که يک به يک غروب شد، نيامدي
چه اشکها به سينهها رسوب شد، نيامدي
خليل آتشين سخن، تبر به دوش بت شکن!
خداي ما دوباره سنگ و چوب شد، نيامدي
براي ما که خسته ايم و دل شکسته ايم، نه
براي عدهاي ولي، چه خوب شد نيامدي
تمام طول هفته را به انتظار جمعه ام
دوباره صبح ظهر نه ، غروب شد نيامدي
[گل] سلام عليکم [گل]
[گل] ممنون از حضور و نظر خوبتون [گل]
[گل] التماس دعاي فرج [گل] اللهم عجل لوليک الفرج [گل] انشاالله ؛ صلوات [گل]
[گل] اللهــــــــم صل علي محمــــــــــــد و آل محمــــــــــــد و عجل فرجهــــــــــــم [گل]