يارب چه مي شد مرا پاکــــــــــم کني
به عرش رساني و خاکــــــــــم کــني
کاش غلام خـــــــوبـــــانــــــت شوم
شاگرد کلاس پـــــــاکــــــانـــت شوم
خسته ام از تو خواهم يک خم شراب
ميخواهم از عشقت تا ابد شوم خراب
گناه ميکنيم و از تو خجالت نمي کشيم
از تو کرم مي رسدو باز آدم نمي شويم
تو مرا ميخواني و من دلـــم پيش دگر
تو مرا اجابت ميکني و دستم پيش دگر
هزاران گناه کردم و دلـــــم خسته نشد
هزاران خطا کردم و در لطفت بسته نشد
يا رب اي که با محبت تـــر از پـــــدري
عشق تو والا تر از عشق مــــــــادري
مي خواهم از تو که رهايـــــم نکني
خسته ام از گناه بي پنـــاهــم نکني
فرستنده : تنها ترين سردار