زلفت اگر نبود، نسيم سحر نبود
گمراه مي شديم نگاهت اگر نبود
مِهر شما به داد تمناي ما رسيد
ورنه پل صراط، چنين بي خطر نبود
تعداد بي نظيريِ تان روي اين زمين
از چهارده نفر به خدا بيشتر نبود
پيراهن، اشتياق نسيمانهاي نداشت
تا چشمهاي حضرت يعقوب، تر نبود
بي تو چه گويمت که در اين خاک سرزمين
صدها درخت بود وليکن ثمر نبود
اي آخرين بهار چرا دير کردهاي؟!
اي مرد با وقار چرا دير کردهاي؟!..