واردي باشيمدا ياحسين هواي بين الحرمين
سالاربهشتي ياديمه صفاي بين الحرمين
گورمه ميشه م بهشتي من منزلتين ائشيت ميشه م
يوخدي بهشته حاجتيم كرب وبلايه گئت ميشه
ترجمه:
من كي بهشت آغاسينا عرض ارادت ائت ميشه م
كم دي مگر بهشت ديده ن بهاي بين الحرمين...
هرعاشقي رابه كربلا مي برد

عشق يعني اتش افروخته
عشق يعني خيمه هاي سوخته
عشق يعني حاجي بيت الحرام
دل بريدن هاي حج تمام
عشق يعني غربت نور دوعين
عشق يعني گريه بر قبر حسين
عشق را گويم فقط در يک کلام
يااباالفضل وياحسين والسلام

ارباب صداي قدمت ميايد
هنگامه اوج ماتمت ميايد
ما در تب داغ غم تو ميسوزيم
ده روز دگر محرمت ميايد
لبيك يا حسين

يارسول الله از کوفيان دلگير مباش.جهاز شتران دخترت را در غديرخم براي تو منبر کرده بودند.

باز باران با صداي گريه هاي کودکانه
از فراز گونه هاي زرد وعطشان با گهرهاي فراوان
مي چکد از چشم طفلان پريشان
پشت نخلستان نشسته
رود پر پيچ وخمي در حسرت لبهاي ساقي

تر نشد،گر كام من از آب دنيا باك نيست
زانكه من آل حسينم تشنگي ميراث ماست...

فداي صداقت اون بيسوادي كه وقتي ازش پرسيدند عشق چند حرفه؟گفت چهار حرفه!همه بهش خنديدند.امازير لب زمزه ميكرد حسين حسين حسين.....

اصلاحسين جنس غمش فرق ميكند
راه دلست، پيچ و خمش فرق ميكند
اينجا گدا هميشه طلبكار مي شود
اينجا كه آمدي ،كرمش فرق ميكند
حاجت رواست هركه دعا تحت قبه كرد
ارباب باوفا حرمش فرق ميكند
با پاي نيزه روي زمين راه ميرود
خورشيدكاروان،قدمش فرق ميكند...

وقتي دهکده اي ميسوزد دودش را همه مي‌بينند ، ولي وقتي دل ميسوزد شعله اش را کسي نمي‌بيند. امان از دله زينب.

هر که گفت نام حسين نام دگر را نبرد
هيچ ذکري بخدا ذکر حسين جان نشود
درد ما داغ حسين است دوايش گريه ست
با طبابت جگر سوخته درمان نشود
گريه ي چشم مرا فاطمه بايد بخَرَد
اشک کالاي گرانيست که ارزان نشود

محرم نزديک است..
دلم مست و لبم مست و سرم مست
بخوان اي دل که صبرم رفته از دست
بخوان اي دل محرم آمد از راه
بخوان اي دل تو با عباس بي دست...

ارباب صداي قدمت مي آيد
هنگامه ي اوج ماتمت مي آيد
ما در تب و تاب غم تو مي سوزيم
چند شب ديگر محرمت مي آيد...

ازغافلان محرم مراجدا کنيد / کم کم پروانه‌هاى روزدهم راصدا کنيد / چيزى دگر به شهادت مولا نمانده است / به مجلس حسين که ميرويد مرا هم دعا کنيد.

مپندار که تنها عاشورائيان را بدان بلا آزموده اند و لاغير…
صحراي بلا به وسعت همه تاريخ است
اي دل چه ميکني؟ ميماني يا ميروي؟
داد از آن اختيار که تو را از حسين(ع) جدا کند
سيد مرتضي آويني

سلام همسنگر و همکار گرامي به دليل مشکلاتي در بلاگفا ديگر در اين سيستم فعاليت ندارم اگر قدم رنجه فرماييد در اين وب در ختمتتان هستم و اگر با تبادل لينک موافق هستيد اطلاع دهيد تا لينک نمايم و شما نيز فقط ادرس را تعويض نماييد با تشکرارادتمند شما حاج سيد رضا