نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 
يه روز يکي ديد گل رو ،خواست بچينه تاج سر و
تيزي تيغ ها رو که ديد...عقلش بهش گفت که نرو
گل به خار گفت که چرا نميشي از من ، تو جدا؟؟!
برو ميخوام تنها باشم...تو خيلي زشتي به خدا...!!
يه صبح سرد خيلي زود...بوته خار اونجا نبود
با همه عشقي که داشت...با دلي که شکسته بود
چشماي گل يه وقتي ديد که دستي اونو از شاخه چيد
نگاه گل هر جا که گشت ... بوته خاري رو نديد...!!