سلام
چه كنم تا كه شبي لايق ديدار شوم بهر ديدار گل فاطمه بيدار شوم همچو آن پير خراباتي و عاشق پيشه چشم بيمار تو را بينم و بيمار شوم همه ي ترس من اين است كه اي محرم راز بروم باز از اينجا و گنه كار شوم كاش مي شد به سويم نظري مي كردي تا كه از خواب گنه يكسره بيدار شوم عاشقان بي سر و سامان و گرفتار تواند كاش از عشق تو من نيز گرفتار شوم در بيابان گناه و هوس و بي كسي ام كمكم كن كه دگر راهي گلزار شوم