از ساکنان فرش فراموش ميکني
گر ناي زهره بشنوي اي دل به گوش هوش
آفاق را به زمزمه مدهوش ميکني
شب کز نهيب شير فلک خفتهي خراب
خواب سحر حواله به خرگوش ميکني
چون زلف سايه پنجه درافکن به ماهتاب