نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 
کودکي پا برهنه روي برف ايستاده بودو
به ويترين مغازه نگاه ميکرد
زني او را ديد و برايش کفش و کيف و لباس خريد
کودک گفت: شما خدا هستيد؟
زن گفت نه من بند? خدا هستم
کودک گفت: ميدانستم نسبتي با خدا داريد