نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 
فته بوديم شبي سمت حرم يادت هست‌ ؟
خواستم مثل کبوتر بپرم يادت هست‌ ؟
توي اين عکس به جا مانده عصا دستم نيست‌
پيش از آن حادثه پاي دگرم يادت هست‌ ؟
رنگ و رو رفته ترين تاقچه خانه مان‌
مهر و تسبيح و کتاب پدرم يادت هست‌ ؟
خانه کوچکمان کاهگلي بود ، جنون‌
در همان خانه شبي زد به سرم يادت هست‌ ؟
قصد کردم که بگيرم نفس دشمن را
و جگرگاه ستم را بدرم يادت هست‌ ؟
خواهر کوچک من تند قدم بر ميداشت‌
گريه مي کرد که او را ببرم يادت هست‌ ؟
گريه مي کرد در آن لحظه عروسک ميخواست‌
قول دادم که برايش بخرم ، يادت هست‌ ؟
راستي شاعر همسنگرمان اسمش بود
اسم او رفته چه حيف از نظرم يادت هست‌ ؟
شعرهايش همه از جنس کبوتر ، باران‌
ديرگاهي است از او بي خبرم يادت هست‌ ؟
آن شب شوم ، شب مرده ، شب دردانگيز
آن شب شوم که خون شد جگرم يادت هست‌ ؟
توي اروند در آن نيمه شب با قايق‌
چارده ساله علي ،‌ همسفرم يادت هست‌ ؟
ناله اي کرد و به يک باره به اروند افتاد
بعد از آن واقعه خم شد کمرم يادت هست‌ ؟
سرخ شد چهره اروند و تلاطم مي کرد
جستجوهاي غم انگيز ترم يادت هست‌ ؟
مادرش تا کمر کوچه به دنبالم بود
بسته اي داد برايش ببرم يادت هست‌ ؟
بعد يک ماه همان کوچه ، همان مادر بود
ضجه هاي پسرم ، هي پسرم يادت هست‌ ؟
چارده سال از آن حادثه ها مي گذرد
چارده سال چه آمد به سرم يادت هست‌ ؟
توي اين صفحه به اين عکس کمي دقت کن‌
توي صف از همه دنبالترم يادت هست‌ ؟
لحظ ‌اي بود که از دسته جدا افتادم‌
لحظه اي بعد که بي بال و پرم يادت هست‌ ؟
اتفاقي که مرا خانه نشين کرد افتاد
و نشد مثل کبوتر بپرم يادت هست‌ ؟