نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 <    <<    21   22   23   24   25    >>    >
 

گاهي دلت از سن و سالت مي گيرد

ميخواهي کودک باشي

کودک به هر بهانه اي به آغوش غمخواري پناه مي برد

و آسوده اشک مي ريزد

بزرگ که باشي

بايد بغض هاي زيادي را بي صدا دفن کني

رسم " خوب " ها همين است

حرف آمدنشان شادت مي کند

و ماندنشان...

با دلت چنان مي کند

که هنوز نرفته...

دلتنگشان مي شوي

دل آدم ها به اندازه ي حرفشون بزرگ نيست ولي حرفي که از ته دل باشه مي تونه آدم بزرگي بسازه پس از ته دلم ميگم:

دوست دارم

نخ داخل شمع از شمع پرسيد:چرا وقتي من ميسوزم تو هم آب ميشي؟شمع گفت مگه ميشه کسي که تو قلبمه بسوزه و من اشک نريزم؟

اين رو بدون که:عشق فراموش کردن نيست بخشيدن است.گوش کردن نيست درک کردن است.ديدن نيست احساس کردن است.جا زدن نيست صبر کردن است.پس ... چه دعايي کنمت بهتر از اين:

خنده هايت از ته دل و گريه هايت از سر شوق

ياد گرفتـــه ام
انسان مدرنـــي باشــــم
و هــر بار که دلتنـــــــگ ميشــــوم
بـه جاي بغـــــض و اشــــک
تنهـــا به اين جملـــه اکتفــا کنـــم کــه
هواي بـــد ايــن روزهــا
آدم را افســــــــرده ميکنـد ..!
تنهــ ــايــــــــ هــ ـرزهــــ را سنــگســ Xـ ــار ميکــنـ ـن


غـــافــ ـل از اينکــ ـه شهـ ــر پــ ـX ـر استـــــ از مغـ ــزهـ ـايـــــ هــ ـX ــرزهـــ


و کســ ـي نميــ ـدانــد مغــ Xـ ـز هـ ــرزه از تـ‌ ـX ـن هــ ـرزه مخـ ـرب تــ ـر اســ ـتــــ؟؟
پر ميکشم از پنجره ي خواب تو تا تو

هر شب من و ديدار،در اين پنجره با تو

از خستگي روز همين خواب پر از راز

کافيست مرا،اي همه خواسته ها تو

ديشب من و تو بسته ي اين خاک نبوديم

من يکسره آتش،همه ذرات هوا تو

پژواک خودم بودم و خود را نشنيدم

اي هرچه صدا،هرچه صدا،هرچه صدا-تو

آزادگي و شيفتگي مرز ندارد

حتي شده اي از خودت آزاد و رها تو

يا مرگ و يا شعبده بازان سياست؟

ديگر نه و هرگز نه،که يا مرگ که يا تو

وقتي همه جا از غزل من سخني هست

يعني همه جا-تو،همه جا-تو،همه جا-تو

پاسخ بده ازاين همه مخلوق چرا من؟

تا شرح دهم،از همه ي خلق چرا تو؟
اشکي که هنگام شکست مي ريزيم

عرقيست که هنگام تلاش نريخته ايم...
عشق نه شمع است خاموش شود

نه حديثي است که فراموش شود

عشق يک عمر خاطره هاست ..
آدَمـاي دِلـتـَنـگــــــ

يــہ وَقـتـايـے کــہ خـيـلـے بــِهشـو?? خــوش مـے گــذَره وَ مـے خــَنـدَ??

يــِهـو سـرشـونــو بــَرمـے گــَردونــَ?? اون وَرے

يــِکـَمــــ ثــابــِتــــــ ميـشَـ??

يــَواش يــَواش چــِشـاشـو?? پــُر اَشـکـــــــ ميـشــہ(!)
دلم گرفته
دلم عجيب گرفته است
و هيچ چيز
نه اين دقايق خوشبو ، که روي شاخه ي نارنج مي شود خاموش
نه اين صداقت حرفي ، که در سکوت ميان دو برگ اين گل شب بوست
نه هيچ چيز مرا ازهجوم خالي اطراف نمي رهاند
و فکر مي کنم
که اين ترنم موزون حزن تا به ابد
شنيده خواهد شد .
نوشته هايم را ميخواني


و ميگويي چه زيباست !!!


راستي....!


دردهاي آدمها زيبايي دارد...؟؟!
ساعتها زير دوش به کاشي هاي حمام خيره مي شوي

غذايت را سرد مي خوري ناهار ها نصفه شب ، صبحانه را شام!

لباسهايت ديگر به تو نمي آيند، همه را قيچي مي زني!

ساعتها به يک آهنگ تکراري گوش مي کني و هيچ وقت آهنگ را حفظ نمي شوي!

شبها علامت سوالهاي فکرت را مي شمري تا خوابت ببرد!

تنهائي از تو آدمي ميسازد که ديگر شبيه آدم نيست…

روزهاي من اينگونه و شبهايم اصلاً نميگذرد.
نـہ نمـےدآنـے

هيچکس نمـے?آند. . .

پشت اين چهره ي آرامـ ?ر دلم چـہ مـےگذر?...

نمـےدآنـے!

کسي نمـے?آند. . .

اين آرامش ِ ظاهــر و اين ?ل ِ نـا آرام ،

چقـ?ر ??ـستـہ ام مـےکنـ? . . .
 <    <<    21   22   23   24   25    >>    >