mp3 player شوکر

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 
شير خدا شاه ولايت علي
صيقلى شرک خفي و جلي
روز احد چون صف هيجا گرفت
تير مخالف به تنش جا گرفت
غنچه ى پيکان به گل او نهفت
صد گل راحت ز گل او شکفت
روى عبادت سوي محراب کرد
پشت به دردسر اصحاب کرد
خنجر الماس چو بفراختند
چاک بر آن چون گـُلـَش انداختند
غرقه به خون غنچه ي زنگارگون
آمد از آن گلبن احسان برون
گل گل خونش به مصّلا چکيد
گفت، چو فارغ ز نماز آن بديد
اين همه گل چيست تهِ پاى من
ساخته گلزار، مصّلاى من
صورت حالش چو نمودند باز
گفت که سوگند به داناي راز
کز اَلـَم ِ تيغ ندارم خبر
گرچه زمن نيست خبردارتر
طاير من سدره نشين شد چه باک
گر شودم تن چون قفس چاک چاک
"جامي" از آلايش تن پاک شو
در قدم پاکروان خاک شو
باشد از آن خاک به گردي رسي
گرد شکافى و به مردي رسي