دلي كه سينه زن هر شب محرم شد
صداي هر تپشش ذكر يا حسينَم شد
به ياد غربت يك لحظة تو اين گونه
بساط گرية هر روز من فرا هم شد
شبي كه در دل من خيمه زد غم از هر سو
دلم حسينية بغض و آه و ماتم شد
فداي زلف پريشان تو كه بر نيزه
براي قافله سالاري تو پرچم شد
فرشته مثل رقيه سياه مي پوشد
حسين ! ساية تو از سر همه كم شد
هميشه هر شب جمعه اميد دارم كه
دوباره زائر شش گوشة تو خواهم شد
قسم به عشق كه رنگ حسين مي گيرد
دلي كه سينه زن هر شب محرم شد