ساعت ویکتوریا

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 
او مظهر عشق بود و من مظهر ننگ
وقتي که فشردمش به آغوشم تنگ
لرزيد دلش، شکست و ناليد که: آخ...
اي شيشه چه مي‌کني تو در بستر سنگ؟