نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 

آن کشته که بردند به يغما کفنش را

تير از پي تير آمد و پوشاند تنش را

خون از مژه مي ريخت به تشييع غريبش

آن نيزه که مي برد سر بي بدنش را

پيراهني از نيزه و شمشير به تن کرد

با خار عوض کرد گل پيرهنش را

زيباتر از اين چيست که پروانه بسوزد

شمعي به طواف آمده پر پر زدنش را

آغوش گشايد به تسلاي عزيزان

يا خاک کند يوسف دور از وطنش را ؟!

خورشيد فروزان شده در تيره گي ِ شام

تا باز به دنيا برساند سخنش را