چند وقت است دلم مي گيرددلم از شوق حرم مي گيرد
مثل يک قرن شب تاريک استدو سه روزي که دلم مي گيرد
مثل اين است که دارد کم کمهستيَم رنگ عدم مي گيرد
دسته ي سينه زني در دل مننوحه مي خواند و دم مي گيرد
گريه ام، يعني باران بهارهم نمي گيرد و هم مي گيرد
بس که دلتنگي من بسيار استدلم از وسعت کم مي گيرد
لشکر عشق، حرم را به خدابه خود عشق قسم مي گيرد
قيصر امين پور