دير آمدي و زود
رفتي نازنين زود
با خاطراتت مي
توان يك عمر خوش بود
او رفت آخر سر
نپرسيدم خدا را
ما بي وفا بوديم
يا او بي وفا بود
عاشق شدن در زندگي
زيباست اما
هر كس كه عاشق شد
در اين دنيا نياسود
مهر است و سرما
سخت مي گيرد به گلها
من داغم و گلواژه
ها تك تك تب آلود
دنياي عاشق كوچك و
زيباست اما
با اينكه دنيا مي
شود اينقدر محدود
بي شك تمام
روزهايت روبراهند
بي شك تمام
زخمهايت رو به بهبود
داغ دلم را تازه
كردي باز باران
ايكاش مثل قصه ها
گاهي يكي بود
امشب گذشت و نوبت
ما هم سر آمد
تا يك شب و يك شعر
ديگر باز بدرود