نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 
من وخدا سوار يک دوچرخه شديم.من جلو نشستم.فرمان دست من بود وسر دو راهي ها دلهره وجودم را فرا ميگرفت.
جايمان را عوض کرديم و من آرام شده ام.
هر وقت از او ميپرسم کجا ميرويم ميگويد:تو فقط رکاب بزن...