آنان كه خاك را به نظر كيميا كنند آيا بود كه گوشه ي چشمي به ما كنند
در دم نهفته به ز طبيبان مدعي باشد كه از خزانه ي غيبش دوا كنند
دل به هواي روي تو رفته به جستجوي تو مانده در آرزوي تو ديده ي اشكبار من
گفتم اگر وفا كني هست در انتـظار تـو سينه ي داغدار من خاطر بي قرار من