ساعت دماسنج

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 <    <<    41   42   43   44   45    >>    >
 
حضرت فاطمه زهرا (س)...
روزي پدرم رسول خدا (ص) به علي (ع) نگاه کرد و سپس با اشاره به او فرمود : اين مرد و پيروان او در بهشتند.
حد تو رثا نيست عزاي تو حماسه است
اي کاسته شان تو از اين معرکه گيران
يــــــــــــــــــــــــــــــــــاحسيــــــــــــــــــــــــــــــن
عباس يعني ذکر طوفاني مهدي
عباس آواي غزل خواني مهدي
درک محرم کرده اي داني چه گويم
عباس يعني اوج مهماني مهدي
پـيـامـبـر اکــرم- صـلّـي اللهُ عـلـيـه و آلـه- فـرمـودنـد:
«بـيـمـارانـتـان را درمـان کـنـيـد کـه خــداونــد هـر بـيـمـاري را کـه فـرسـتـاده، درمــانـش را نـيـز فــرسـتـاده، جـــز مـــرگ.»
" الــــتــمــاس دُعــــا "
امام صادق- عليه السّلام- فرمودند:
«مَن دَعا و لَم يَذکُرِ النَّبِيَّ- صَلَّي اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ- رَفرَفَ الدُّعاءُ عَلي رَأسِهِ فَإِذا ذَکَرَ النَّبِيَّ- صَلَّي اللهُ عَلَيهِ و آلِهِ- رُفِعَ الدُّعاءُ» ؛
«هر که دعايي کند و نام پيغمبر- صَلَّي اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ- نبرد، دعايش گِردِ سَرَش بچرخد و هر گاه نام پيغمبر- صَلَّي اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ- را برد، دعايش بالا رود.»
"اصول کافي، ج9، ص81"
+ سيدعلي موسوي 
حضرت زينب(س)-در مسير شام

ديگر چه زينبي؟ چه عزيزي؟ چه خواهري؟!
وقتي نمانده است برايش برادري
تا نيزه ات زدند زمين خورد خواهرت
با تو چه کرده اند در اين روز آخري؟!
از صبح يکسره به همين فکر مي کنم
وقت غروب مي شود اين جا چه محشري
اين جا همه به فکر غنيمت گرفتن اند
از گوشواره ها بگير تو تا کهنه معجري
اصلاً کجا نوشته اند که در روز معرکه
در قتلگاه باز شود پاي مادري؟!
اصلاً کجا نوشته اند که هنگام? غروب
در خيمه گاه باز شود پاي لشکري؟!
اصلاً کجا نوشته اند که در پيش خواهري
بايد جدا کنند گلوي برادري؟!
من مانده ام چطور تو را غسل مي دهند
اصلاً چه غسل دادني؟ اصلاً چه پيکري؟!
در زير سم اسب چه مي کردي اي حسين؟
از تو نمانده است برايم به جز سري
از روي نيزه سايه ات افتاده بر سرم
ممنونم اي حسين که در فکر خواهري
در کوفه، زينب از تو چه پنهان، تمام کرد...
اي کاش رفته بود سرت جاي ديگري

مجمع زينبيون اهل بيت خوزستان

بيت آيت الله موسوي

zeynabiyooneahlebeyt.blogfa.com

ايام تسليت

+ سکوت 

حذر


تقديم به آفريدگار مهربانم


يک چند مرا ز خانه راني

زآن پس ، تو مرا دوباره خواني


سوگند تو را به جان هستي

يک لحظه ز من ، حذر تواني ؟

+ قلب هاي آبي منتظر 
سلام

بار الها بال پروازم ببخش
روح آزاد سبکتازم ببخش
عاشق بزم تو ام ،راهم بده
عقل روشن ،جان آگاهم بده

مهدي سهيلي

[گل][گل]
زندگي عطر لطيفي است که يک پيچک افشان دارد
و نسيمــــي است کـــه گاهــــــي ز صبــــا مي آيد
زندگي نـــــــور اميدي است که از روزنه اي مي تابد
و چراغــــي است که خاموشــــي آن در پيش است
لحظه هــــا را دريــــاب ، بـــر غــــم ِديرينــــه بخنـــد
دل بـــــــــه روي ستـــــــــم و کينــــــــــه ببنـــــــــد

زندگي هنگامه ي فريادهاست
سرگذشت در گذشت يادهاست
زندگي تکرار جان فرسودن است
رنج ما تاوان انسان بودن است....

بيا اي جان نو داده جهان را / /
ببر از کار عقل کاردان را
چو تيرم تا نپراني نپرم / /
بيا بار دگر پر کن کمان را
ز عشقت باز طشت از بام افتاد / /
فرست از بام باز آن نردبان را
مرا گويند بامش از چه سويست / /
از آن سويي که آوردند جان را
از آن سويي که هر شب جان روانست / /
به وقت صبح بازآرد روان را

پيامبر صلى الله عليه و آله :

اُمِرْتُ اَن آخُذَ الصَّدَقَةَ مِن اَغْنياءِكُم فَاَرُدَّها فى فُقَراءِكُم؛

من مأمورم كه صدقه (و زكات) را از ثروتمندانتان بگيرم و به فقرايتان بدهم.



پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله:

لِکُلِّ شَيئٍ زَکاةٌ وَ زَکاةُ الاَبدانِ الصِّيامُ؛

براى هر چيزى زکاتى است و زکات بدنها روزه است.




امام صادق عليه‏السلام:

اثافى الاسلام ثلاثة: الصلوة و الزکوة و الولاية،لا تصح واحدة منهن الا بصاحبتيها؛

سنگهاى زيربناى اسلام سه چيز است: نماز، زکات و ولايت که هيچ يک از آنها بدون ديگرى درست نمى‏ شود.



امام صادق عليه‏السلام:

اِنَّ مِن تَمامِ الصَّومِ اِعطاءُ الزَّکاةِ يَعنى الفِطرَة کَما اَنَّ الصَّلوةَ عَلَى النَّبِى (ص) مِن تَمامِ الصَّلوةِ؛

تکميل روزه به پرداخت زکات يعنى فطره است، همچنان که صلوات بر پيامبر (ص) کمال نماز است.



 <    <<    41   42   43   44   45    >>    >