اَلْجَهْلُ مُميتُ الاَحْياءِ وَ مُخَلِّدُ الشَّقاءِ؛
نـادانى، مايـه مرگ زندگان و دوام بدبختى است
مِن سَعادَةِ ابنِ آدَمَ اسْتِخارَةُ اللّهِ و رِضاهُ بِما قَضَى اللّهُ و مِن شِقْوَةِ ابن آدَمَ تَركُهُ اسْتِخارَةَ اللّهِ و سَخَطُهُ بِما قَضَى اللّهُ ؛
از خوشبختى انسان درخواست خير از خداوند و خشنودى به خواست اوست و از بدبختى انسان است كه از خدا درخواست خير نكند و به خواست او ناخشنود باشد.
اَلصَّدَقَةُ عَلى وَجه ِها و َاصطِناعُ المَعروفِ وَ بِرُّ الوالِدَينِ و َصِلَةُ الرَّحِمِ تُحَوِّلُ الشِّقاءَ سَعادَةً و َتَزيدُ فِى العُمرِ وَ تَقى مَصارِ عَ السُّوءِ؛
صدقه بجا، نيكوكارى، نيكى به پدر و مادر و صله رحم، بدبختى را به خوشبختى تبديل و عمر را زياد و از پيشامدهاى بد جلوگيرى مىكند.
ما مِن إنسانٍ يَطعَنٌ في عَينِ مُومِنٍ إلّا مات بِشَرّ ميتَةٍ و کانَ قمِناً أن لا يَرجِعَ إلَي خَيرٍ.
هر که پيش روي مومني به او طعنه زند مرگ بدي در انتظار او بوده و سزاوار است روي خير و سعادت را نبيند.
اَلتَّوفيقُ مِنَ السَّعادَةِ وَ الْخِذلانُ مِنَ الشَّقاوَةِ؛
توفيق [انجام كار نيك] از خوشبختى و بى توفيقى از بدبختى است.
لا يَسعَدُ أحَدٌ إلاّ بِإقامَةِ حُدودِ اللّهِ وَ لا يَشقى أحَدٌ إلاّ بِإِضاعَتِها؛
هيچ كس جز با اجراى حدود و احكام خدا خوشبخت نمى شود و جز با ضايع كردن آن بدبخت نمى گردد.
إنَّ أسعَدَ الناسِ في الدنيا مَن عَدَلَ عَمّا يَعرِفُ ضُرَّهُ، وإنَّ أشقاهُم مَنِ اتَّبَعَ هَواهُ؛
خوشبخت ترين مردم در دنيا، كسى است كه از آنچه مى داند برايش زيان آور است دورى كند و بدبخت ترين آنان كسى است، كه از هواى نفس خود پيروى كند.
مَن أجهَدَ نَفسَهُ فى إصلاحِها سَعِدَ، مَن أهمَلَ نَفسَهُ فى لَذّاتِها شَقِىَ وَ بَعُدَ؛
هر كس براى اصلاح خود، خويشتن را به زحمت بيندازد، خوشبخت مى شود هر كس خود را در لذتها رها كند، بدبخت مى گردد و بى بهره مى ماند.
لا يَسعَدُ امْرُؤٌ إلاّ بِطاعَةِ اللّهِ سُبحانَهُ وَ لا يَشقَى امْرُؤٌ إلاّ بِمَعصيَةِ اللّهِ؛
هيچ كس جز با اطاعت خدا خوشبخت نمىشود و جز با معصيت خدا بدبخت نمىگردد
إنَّ حَقيقَةَ السَّعادَةِ أن يُختَمَ لِلْمَرءِ عَمَلُهُ بِالسَّعادَةِ و إنَّ حَقيقَةَ الشَّقاءِ أن يُختَمَ لِلْمَرءِ عَمَلُهُ بِالشَّقاءِ؛
براستى كه حقيقت خوشبختى آن است كه پايان كار انسان خوشبختى باشد و حقيقت بدبختى آن است كه كار انسان به بدبختى خاتمه يابد.
إنّى قَد قَضَيتُ لِكُلِّ قَومٍ هاديا أهدى بِهِ السُّعَداءَ وَ يَكونُ حُجَّةً عَلَى الأشْقياءِ؛
من براى هر قومى راهنمايى قرار دادم، كه خوشبختان را به وسيله آن هدايت مىكنم و حجتى براى بدبختان است.
اَلدُّنيا دارُ بَلاءٍ وَ مَنزِلُ بُلغَةٍ وَ عَناءٍ قَد نَزَعَتْ عَنها نُفُوسُ السُّعَداءِ وَ انتَزَعَت بالْكُرهِ مِن أيدِى الأْشْقياءِ فَأَسعَدُ النّاسِ بِها أرغَبُهُم عَنها و أشقاهُم بِها أرغَبُهُم فيها؛
دنيا سراى بلا و گرفتارى و محل گذران زندگى و زحمت است خوشبختان از آن دل كنده اند و از دست بدبختان به زور گرفته مى شود پس خوشبخت ترين مردم، بى ميلترين آنان به دنيا و بدبخت ترين مردم، مايل ترين آنان به دنياست.
مَن ضَمِنَ وَصيَّةَ الْمَيِّتِ مِن أمرِ الْحَجِّ فَلا يَعجُزَنَّ فيها فَإنَّ عُقُوبَتَها شَديدَةٌ وَ نَدامَتَها طَويلَةٌ، لا يَعجُزُ عَن وَصيَّةِ الْمَيِّتِ إلاّ شَقىٌّ وَ لا يَقومُ بِها إلاّ سَعيدٌ؛
هر كس وصيت ميت را در كار حج بر عهده بگيرد، نبايد در آن كوتاهى كند، زيرا عقوبت آن سخت و پشيمانى اش طولانى است. از وصيت ميت جز بدبخت كوتاهى نكند و به آن جز خوشبخت عمل ننمايد.
اَلسَّعيدُ مَنِ اخْتارَ باقِيَةً يَدومُ نَعيمُها على فانيَةٍ لا يَنفَدُ عَذابُها وَ قَدَّمَ لِما يَقدِمُ عَلَيهِ مِمّا هُوَ فى يَدَيهِ قَبلَ أن يُخَلِّفَهُ لِمَن يَسعَدُ بِإنفاقِهِ وَ قَد شَقىَ هُوَ بِجَمعِهِ؛
خوشبخت كسى است كه سراى باقى را كه نعمتش پايدار است بر سراى فانى كه عذابش بى پايان است برگزيند و از آنچه در اختيار دارد براى سرايى كه به آنجا مى رود پيش فرستد قبل از آنكه آنها را براى كسى بگذارد كه او با انفاق آن خوشبخت مى شود ولى خودش با گردآورى آن (دارايىها) بدبخت شده است.
بى اُنذِرتُم وَ بِعَلىِّ بنِ أبى طالِبِ اهْتَدَيتُم... وَ بِالْحَسَنِ اُعْطيتُمُ الإْحسانُ وَ بِالْحُسَينِ تَسعَدونَ وَ بِهِ تَشقونَ ألا وَ إنَّ الْحُسَينَ بابٌ مِن أبوابِ الْجَنَّةِ مَن عاداهُ حَرَّمَ اللّهُ عَلَيهِ ريحَ الْجَنَّةِ؛
به وسيله من هشدار داده شديد و به وسيله على عليه السلام هدايت مى يابيد و به وسيله حسن احسان مى شويد و به وسيله حسين خوشبخت مى گرديد و بدون او بدبخت. بدانيد كه حسين درى از درهاى بهشت است، هر كس با او دشمنى كند، خداوند بوى بهشت را بر او حرام مىكند.