لا تَدَع زيارَةَ الحُسَينِ بنِ عَلىّ عليه السلام و مُر اَصحابَكَ بِذالِكَ، يَمُدُّ اللّه فى عُمرِكَ و يَزيدُ اللّه فى رِزقِكَ و يُحييكَ اللّه سَعيدا و لا تَموتُ اِلاّ سَعيدا و يَكتُبكَ سَعيدا؛
زيارت امام حسين عليه السلام را رها نكن و دوستان خود را هم به آن سفارش كن، كه در اين صورت، خداوند عمرت را طولانى و روزى ات را زياد مى كند و زندگى ات را همراه با سعادت مى كند و جز سعادتمند نمى ميرى و نام تو را در شمار سعادتمندان، ثبت مى كند.
لا يَزالُ النّاسُ بِخَيرٍ ما اَمـَروا بِالمَعروفِ وَ نَهَوا عَنِ المُنـكَرِ وَ تَعاوَنوا عَلَى البِرِّ وَ التَّقوى فَاِذا لَم يَفعَلوا ذلِكَ نُزِعَت مِنهُمُ البَرَكاتُ وَ سُلِّطَ بَعضُهُم عَلى بَعضٍ وَ لَم يَكُن لَهُم ناصِرٌ فِى الرضِ وَ لا فِى السَّماءِ؛
تا زمانى كه مردم، امر به معروف و نهى از منكر نمايند و در كارهاى نيك و تقوا به يارى يكديگر بشتابند، در خير و سعادت خواهند بود، اما اگر چنين نكنند، بركت ها از آنان گرفته شود و گروهى بر گروه ديگر سلطه پيدا كنند. نه در زمين ياورى دارند و نه در آسمان.
يُؤتى بِاَحَدٍ يَومَ القيامَةِ يوقَفُ بَينَ يَدَىِ اللّهِ وَ يُدفَعُ إِلَيهِ كِتابُهُ فَلايَرى حَسَناتِهِ فَيَقولُ: اِلهى لَيسَ هذا كِتابى فَاِنّى لا اَرى فيها طاعَتى! فَيُقالُ لَهُ: اِنَّ رَبَّكَ لا يَضِلُّ وَ لايَنسى ذَهَبَ عَمَلُكَ بِاغتيابِ النّاسِ ثُمَّ يُؤتى بِآخَرَ وَ يُدفَعُ اِلَيهِ كِتابُهُ فَيَرى فيهِ طاعاتٍ كَثيرَةً فَيَقولُ: اِلهى ما هذا كِتابى فَاِنّى ما عَمِلتُ هذِهِ الطّاعاتِ فَيُقالُ: لاَنَّ فُلانا اغتابَكَ فَدُفِعَت حَسَناتُهُ اِلَيكَ؛
روز قيامت فردى را مى آورند و او را در پيشگاه خداوند نگه مى دارند و كارنامهاش را به او مى دهند، اما حسنات خود را در آن نمى بيند. عرض مىكند: الهى! اين كارنامه من نيست! زيرا من در آن طاعات خود را نمى بينم! به او گفته مى شود: پروردگار تو نه خطا مىكند و نه فراموش. عمل تو به سبب غيبت كردن از مردم بر باد رفت. سپس مرد ديگرى را مى آورند و كارنامه اش را به او مى دهند. در آن طاعت بسيارى را مشاهده مى كند. عرض مى كند: الهى! اين كارنامه من نيست! زيرا من اين طاعات را بجا نياوردهام! گفته مى شود: فلانى از تو غيبت كرد، حسنات او به تو داده شد.
اَلصَّدَقَةُ عَلى وَجه ِها وَ اصطِناعُ المَعروفِ وَ بِرُّ الوالِدَينِ وَ صِلَةُ الرَّحِمِ تُحَوِّلُ الشِّقاءَ سَعادَةً وَ تَزيدُ فِى العُمرِ وَ تَقى مَصارِعَ السُّوءِ؛
صدقه بجا، نيكوكارى، نيكى به پدر و مادر و صله رحم، بدبختى را به خوش بختى تبديل و عمر را زياد و از پيشامدهاى بد جلوگيرى مى كند.
اِنْ اُجِّلْتَ فى عُمُرِكَ يَومَيْنِ فَاجْعَلْ اَحَدَهُما لاِدَبِكَ لِتَسْتَعينَ بِهِ عَلى يَومِ مَوتِكَ. فَقيلَ لَهُ : وَ ما تِلْكَ الاِسْتِعانَةُ؟ قالَ : تُحْسِنُ تَدبيرَ ما تُخَلِّفُ وَ تُحْكِمُهُ؛
اگر در عُمرت دو روز مهلت داده شدى ، يك روز آن را براى ادب خود قرار ده تا از آن براى روز مُردنت كمك بگيرى. به امام گفته شد : اين كمك گرفتن چگونه است؟ فرمودند : به اينكه آنچه را از خود برجا مىگذارى ، خوب برنامهريزى كنى و محكمكارى نمايى.
طوبى لِمَن طالَ عُمرُهُ وَ حَسُنَ عَمَلُهُ فَحَسُنَ مُنقَلَبُهُ اِذ رَضىَ عَنهُ رَبُّهُ وَ وَيلٌ لِمَن طالَ عُمرُهُ وَ ساءَ عَمَلُهُ وَ ساءَ مُنقَلَبُهُ اِذ سَخِطَ عَلَيهِ رَبُّهُ؛
خوشا به سعادت كسى كه عمرش طولانى و كردارش خوب باشد. چنين كسى عاقبتش خوب است؛ زيرا پروردگارش از او راضى است. و واى بر كسى كه عمرش طولانى و كردارش بد باشد. چنين كسى عاقبتش بد است؛ چرا كه پروردگارش از او ناراضى است.
لا تَزولُ قَدَما عَبدٍ يَومَ القيامَةِ حَتّى يُساَ لَ عَن اَربَعٍ عَن عُمُرِهِ فيما اَفناهُ وَ عَن شَبابِهِ فيما اَبلاهُ وَ عَن مالِهِ مِن اَينَ اَ كتَسَبَهُ وَ فيما اَ نفَقَهُ وَ عَن حُبِّنا اَهلَ البَيتِ ؛
انسان، در روز قيامت، قدم از قدم برنمى دارد، مگر آن كه از چهار چيز پرسيده مى شود: از عمرش كه چگونه گذرانده است، از جوانى اش كه چگونه سپرى كرده، از ثروتش كه از كجا به دست آورده و چگونه خرج كرده است و از دوستى ما اهل بيت [پيامبر صلى الله عليه و آله].
مَنْ كانَ فيهِ ثَلاثٌ سَلِمَتْ لَهُ الدُّنْيا وَ الآْخِرَةُ: يَأْمُرُ بِالْمَعْروفِ وَ يَأْتَمِرُ بِهِ وَ يَنْهى عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يَنْتَهى عَنْهُ وَ يُحافِظُ عَلى حُدودِ اللّهِ جَلَّ وَ عَلا ؛
هر كس سه خصلت داشته باشد، دنيا و آخرتش سالم مىماند: به خوبى فرمان دهد و خود به آن عمل كند، از زشتى باز دارد و خود از آن باز ايستد و از حدود الهى پاسدارى كند.
إنَّ الدُّنيا و الاَخِرَةَ ... بِمَنزِلَة المَشرِقِ وَ المَغرِبِ وَ ماشٍ بَينَهُما کُلَّما قَرُبَ مِن واحِدٍ بَعُدَ مِن الاخَرِ وَ هُما بَعدُ ضَرَّتانِ.
دنيا و آخرت به منزله مشرق و مغرب هستند و کسي که ميان آن دو راه مي پيمايد هر اندازه به يکي نزديک شود از ديگري دور مي شود.
اَلْخَيْرُ كُلُّهُ اَمامَكَ وَ اِنَّ الشَّرَّ كُلَّهُ اَمامَكَ وَ لَنْ تَرى الخَيْرَ وَ الشَّرَّ اِلاّ بَعْدَ الاْآخِرَةِ لاَنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ جَعَلَ الْخَيْرَ كُلَّهُ فِى الْجَنَّةِ وَ الشَّرَّ كُلَّهُ فِى النّارِ؛
همه خوبىها و بدىها در مقابل توست و هرگز خوبى و بدى واقعى را جز در آخرت نمىبينى، زيرا خداوند همه خوبىها را در بهشت و همه بدىها را در جهنم قرار داده است.
فلِيَتَزَوَّدِ العَبدُ مِن دُنياهُ لآِخِرَتِهِ ، وَ مِن حَياتِهِ لِمَوتِهِ وَ مِن شَبابِهِ لِهَرَمِهِ ، فَاِنَّ الدُّنيا خُلِقَت لَكُم وَ اَنتُم خُلِقتُم لِلخِرَةِ ؛
انسان بايد براى آخرتش از دنيا، براى مرگش از زندگى و براى پيرى اش از جوانى، توشه برگيرد، چرا كه دنيا براى شما آفريده شده و شما براى آخرت آفريده شده ايد .
أَفضَلُ النّاسِ عَقلاً أَحسَنُهُم تَقديرا لِمَعاشِهِ و َأَشَدُّهُمُ اهتِماما بِإِصلاحِ مَعادِهِ؛
عاقلترين مردم كسى است كه در امور زندگيش بهتر برنامه ريزى كند و در اصلاح آخرتش بيشتر همّت نمايد.
لا تَـكُن مِمَّن يَرجُو الآخِرَةَ بِغَيرِ العَمَلِ... يَنهى وَ لا يَنتَهى وَ يَامُرُ بِما لا يَاتى... ؛
از كسانى مباش كه بى عمل، به آخرت اميد دارند... از گناه باز مى دارند، اما خود باز نمى ايستند، به كارهايى فرمان مى دهند كه خود انجام نمى دهند.
مَثَلُ الحَرِيصِ عَلَي الدُّنيا مَثَلُ دُودَهِ القَزِّ کُلَّما ازدَادَت مِنَ القَزِّ عَلَي نَفسِها لَفّاً کانَ أبعَدَ لَها مِنَ الخُرُوجِ حَتّي تَموتَ غَمَاً.
حکايت انسان حريص به دنيا حکايت کرم ابريشم است، که هر چه بيشتر بر خود مي تند، بيرون آمدنش از پيله بعيدتر مي شود تا اينکه از غم و اندوه مي ميرد.
الأمَلُ کالسَّرابِ يَغِرُ مَن راهُ وَ يَخلِفُ مَن رَجاءُ.
آرزو چون سراب است، بيننده را فريب داده و اميدوار را مأيوس مي کند.