مسعود داد زد: " توپ! توپ! "
اکبر پريد با سينه توپ رو نگه داشت
بچه ها کلي حال کردند و گفتند:
دمت گرم! خيلي باحال بود...
اکبر خيز برداشت و سينه اش رو سپر کرد
همه بهت زده گفتند: " يا امام غريب عليه السلام "