باران!
کاش امشب سرزده مي آمدي
و به وسعت تمام هفته هاي رفته ام بر من مي باريدي.
چترم را بسته ام
در امتداد مه آلود جاده ي دنيا قدم بر مي دارم
و تو ناگهان سکوت مي کني.
باران بر فصل دلشوره هاي کهنه ام ببار
و بشکن سکوتت را...