يعقوب ها پيراهنت را دوست دارند
شاعرترين ها ديدنت را دوست دارند
اي آن که از خون تنت ياقوت روييد
اين خاک ها هرم تنت را دوست دارند
نفرين به آنهايي که يک عمر است، يکريز
در خاک و خون غلتيدنت را دوست دارند
نفرين به آنها که نمي خواهند باشي
آنها که فصل رفتنت را دوست دارند
يوسف! برادرها پشيمانند برگرد
يعقوب ها برگشتنت را دوست دارند