إنَّ اللّه يُبغِضُ البَخيلَ فى حَياتِهِ ، اَلسَّخىَّ عِندَ وَفاتِهِ؛خداوند از كسى كه در زندگى بخيل باشد و در هنگام مرگ سخى شود، نفرت دارد
اَلسَّخىُّ يَأكُلُ مِن طَعامِ النّاسِ لِيَأكُلوا مِن طَعامِهِ ، والبَخيلُ لا يَأكُلُ مِن طَعامِ النّاسِ لِئَلاّ يَأكُلوا مِن طَعامِهِ؛سخاوتمند از غذاى مردم مى خورد، تا مردم از غذاى او بخورند اما بخيل از غذاى مردم نمى خورد تا آنها نيز از غذاى او نخورند.
طَعامُ السَّخىِّ دَواءٌ وطَعامُ الشَّحيحِ داءٌ؛غذاى سخاوتمند، داروست و غذاى بخيل، درد.
ـ لَمّا سُئلَ عَن حَدِّ السَّخاءِ ـ : تُخرِجُ مِن مالِكَ الحَقَّ الّذى أوجَبَهُ اللّه عَلَيكَ ، فَتَضَعَهُ فى مَوضِعِهِ؛در پاسخ به سئوال از مرز سخاوت فرمودند: حقوقى را كه خداوند بر اموال تو واجب كرده است، خارج كنى و آن را در جاى خودش قرار دهى.
اَلسَّخاءُ مِن أخلاقِ الأنبياءِ ، وهُوَ عِمادُ الإيمانِ ، ولا يَكونُ مُؤمِنٌ إلاّ سَخيّا ، ولا يَكونُ سَخيّا إلاّ ذو يَقينٍ وهِمَّةٍ عاليَةٍ ؛ لأِنَّ السَّخاءَ شُعاعُ نورِ اليَقينِ ، ومَن عَرَفَ ما قَصَدَ هانَ عَلَيهِ ما بَذَلَ؛سخاوت از اخلاق پيامبران و ستون ايمان است . هيچ مؤمنى نيست مگر آن كه بخشنده است و تنها آن كس بخشنده است كه از يقين و همّت والا برخوردار باشد ؛ زيرا كه بخشندگى پرتو نور يقين است . هر كس هدف را بشناسد بخشش بر او آسان شود .
اَلسَّخىُّ قَريبٌ مِنَ اللّه ، قَريبٌ مِنَ النّاسِ ، قَريبٌ مِنَ الجَنَّةِ؛سخاوتمند به خدا، مردم و بهشت نزديك است.
اَلسَّخاءُ ما كانَ ابتِداءً ، فَأمّا ما كانَ مِن مَسألَةٍ فَحَياءٌ وتَذَمُّمٌ؛سخاوت آن است كه بى درخواست انجام گيرد، اما سخاوتى كه در مقابل درخواست باشد ناشى از شرمندگى و براى فرار از سرزنش است.
اَلسَّخاءُ يُكسِبُ المَحَبَّةَ وَيُزَيِّنُ الخلاقَ؛سخاوت، محبّت آور و زينت اخلاق است.
الغِنَى الاکبَرُ اليَأسُ عَمّا فى اَيدِى الناسِ؛
بى اعتنائى و اميد نداشتن بدانچه در دست مردم است بزرگترين توانگرى است.
إنَّ اللهَ سُبحانَهُ فَرَضَ في أموالِ الاغنياء أقواتَ الفُقَراء فَما جاعَ فَقيرُ إلّا بِما مُتِّعَ بِهِ غَني وَ اللهُ تَعالَي سائِلُهُم عَن ذَلِکَ
خداوند سبحان خوراک تهيدستان را در اموال توانگران قرار داده، هيچ فقيري گرسنه نمي ماند مگر به واسطه اينکه ثروتمندي از حق او بهره مند شده و خدا تعالي در اين باره از آنان بازخواست مي کند.
اَوْحَى اللّهُ عَزَّوَجَلَّ اِلى مُوسى عليهالسلام يا مُوسى لا تَفْرَحْ بِكَثْرَةِ الْمالِ وَ لا تَدَعْ ذِكْرى عَلى كُلِّ حالٍ فَاِنَّ كَثْرَةَ الْمالِ تُنْسِى الذُّنوبَ وَ اِنَّ تَرْكَ ذِكرى يُقْسِى الْقُلوبَ؛
خداى عزّوجلّ به موسى عليهالسلام وحى كرد: اى موسى! به زيادى ثروت شاد مشو و در هيچ حالى مرا فراموش مكن، زيرا با زيادى ثروت گناهان فراموش مىشود و از ياد بردن من قساوت قلب مىآورد.
مَن أتَي غَنياً فَتَواضَعَ لِغِنائِهِ ذَهَبَ اللهُ بِثُلُثَي دينِهِ.هر که نزد ثروتمندي رود و به خاطر دارائيش در برابر او کرنش کند خداوند دو سوم دينش را مي برد.
تِسْعَةُ اَشْياءَ قَبيحةٌ وَ هِىَ مِنْ تِسْعَةِ اَنـْفُسٍ اَقبَحُ مِنها مِنْ غَيْرِهِمْ: ضيقُ الذَّرْعِ مِنَ الْـمُلوكِ وَ الْبُخْلُ مِنَ الاَْغْنياءِ وَ سُرْعَةُ الْغَضَبِ مِنَ الْعُلَماءِ وَ الصِّبا مِنَ الْكُهولِ وَ الْقَطيعَةُ مِنَ الرُّؤوسِ وَ الْكِذْبُ مِنَ الْـقُضاةِ وَ الزَّمانَةُ مِنَ الاَْطِبّاءِ وَ الْبَذاءُ مِنَ النِّساءِ وَ الطَّيشُ مِن ذَوِى السُّلْطانِ؛
نُه چيز زشت است، اما از نه گروه زشتتر: درماندگى و ناتوانى از دولتمردان؛ بخل از ثروتمندان؛ زود خشمى از دانشمندان؛ حركات بچگانه از ميانسالان؛ جدايى حاكمان از مردم؛ دروغ از قاضيان؛ بيمارى كهنه از پزشكان؛ بدزبانى از زنان و سختگيرى و ستمگرى از سلاطين.
اُمِرْتُ اَن آخُذَ الصَّدَقَةَ مِن اَغْنياءِكُم فَاَرُدَّها فى فُقَراءِكُم؛
من مأمورم كه صدقه (و زكات) را از ثروتمندانتان بگيرم و به فقرايتان بدهم.
اِنَّ الدينارَ وَ الدِّرهَمَ اَهلَکا مَن کانَ قَبلکم و هُما مُهلِکاکم؛
همانا دينار و درهم پيشينيان شما را به هلاکت رساند و همين دو نيز هلاک کننده شماست.