عَليٌّ يَعْسوبُ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمالُ يَعْسوبُ الْمُنافِقينَ؛
على پيشواى مؤمنان و ثروت پيشواى منافقان است.
إنَّ كَثْرَةَ الْمالِ عَدُوٌّ لِلْمُؤْمِنينَ و يَعْسُوبُ الْمُنافِقينَ؛
ثروت فراوان، دشمن مؤمنان و پيشواى منافقان است.
اَلمُروءَةُ إِصلاحُ المالِ؛مردانگى، اصلاح ثروت است.
مَن أَتى غَنيّا فَتَواضَعَ لَهُ لِغِناهُ ذَهَبَ ثُلُثا دينِهِ؛هر كس در مقابل ثروتمند به خاطر ثروتش تواضع كند دو سوم دينش از بين برود.
لا غِنَي کالعَقلِ، و لا فَقرَ کالجَهلِ، و لا ميراثَ کالاَدَب و لا ظَهيرَ کالمُشاوَرَه؛
هيچ ثروتي چون عقل و هيچ فقري چون جهل و هيچ ميراثي چون ادب و هيچ پشتيباني چون مشورت نخواهد بود.
ثَلاثَةٌ اُقسِمُ بِاللّهِ أَنَّهَا الحَقُّ ما نَقَصَ مالٌ مِن صَدَقَةٍ وَلازَكاةٍ وَلاظُلِمَ أَحَدٌ بِظَلامَةٍ فَقَدَرَ أَن يُكافِئَ بِها فَكَظَمَها إِلاّ أَبدَ لَهُ اللّهُ مَكانَها عِزّا وَلا فَتَحَ عَبدٌ عَلى نَفسِهِ بابَ مَسأَلَةٍ إِلاّ فُتِحَ عَلَيهِ بابُ فَقرٍ؛به خدا قسم سه چيز حق است: هيچ ثروتى بر اثر پرداخت صدقه و زكات كم نشد، در حق هيچ كس ستمى نشد كه بتواند تلافى كند، اما خويشتندارى نمود مگر اين كه خداوند بجاى آن به او عزت بخشيد و هيچ بندهاى درِ خواهشى را به روى خود نگشود مگر اين كه درى از فقر به رويش باز شد.
أَوَّلُ مَن يَدخُلُ النّارَ أَميرٌ مُتَسَلِّطٌ لَم يَعدِل، وَذو ثَروَةٍ مِنَ المالِ لَم يُعطِ المالَ حَقَّهُ وَفَقيرٌ فَخورٌ؛اولين كسى كه به جهنم مىرود فرمانرواى قدرتمندى است كه به عدالت رفتار نمىكند و ثروتمندى كه حقوق مالى خود را نمىپردازد و نيازمند متكبر.
مَن قَلَّمَ اَظفارَهُ يَومَ الجُمُعَةِ يَزيدُ فى عُمُرِهِ و مالِهِ؛
هر كس در روز جمعه ناخنهايش را كوتاه كند، عمر و مالش زياد مىشود.
يَنبَغى لِلعاقِلِ اَن يَحتَرِسَ مِن سُكرِ المالِ وَ سُكرِ القُدرَةِ ، وَ سُكرِ العِلمِ ، وَ سُكرِ المَدحِ وَ سُكرِ الشَّبابِ ، فَاِنَّ لِكُلِّ ذالِكَ رياحا خَبيثَةً تَسلُبُ العَقلَ وَ تَستَخِفُّ الوَقارَ ؛
سزاوار است كه عاقل ، از مستى ثروت، قدرت ، دانش ، ستايش و مستى جوانى بپرهيزد، چرا كه هر يك را بادهاى پليدى است كه عقل را نابود مىكند و وقار و هيبت را كم مىنمايد .
صِلَةُ الرحامِ تُزَ كّى العمالَ وَتُنمى الموالَ وَ تَدفَعُ البَلوى وَتُيَسِّرَ الحِسابَ وَتُنسِئُ فِى الجَلِ؛صله رحم، اعمال را پاكيزه، اموال را بسيار، بلا را برطرف و حساب (قيامت) را آسان مىكند و مرگ را به تأخير مىاندازد.
لا تَزولُ قَدَما عَبدٍ يَومَ القيامَةِ حَتّى يُساَ لَ عَن اَربَعٍ عَن عُمُرِهِ فيما اَفناهُ وَ عَن شَبابِهِ فيما اَبلاهُ وَ عَن مالِهِ مِن اَينَ اَ كتَسَبَهُ وَ فيما اَ نفَقَهُ وَ عَن حُبِّنا اَهلَ البَيتِ ؛
انسان، در روز قيامت، قدم از قدم برنمىدارد، مگر آن كه از چهار چيز پرسيده مىشود : از عمرش كه چگونه گذرانده است، از جوانىاش كه چگونه سپرى كرده، از ثروتش كه از كجا به دست آورده و چگونه خرج كرده است و از دوستى ما اهل بيت [پيامبر صلىاللهعليهوآله].
مَنِ اقْتَصَدَ اَغْناهُ اللّهُ وَ مَنْ بَذَّرَ اَفْقَرَهُ اللّهُ وَ مَنْ تَواضَعَ رَفَعَهُ اللّهُ وَ مَنْ تَجَبَّرَ قَصَمَهُ اللّهُ؛
هر كس ميانهروى كند، خداوند بىنيازش سازد و هر كس ريخت و پاش نمايد، خداوند نادارش كند، هر كس فروتنى پيشه كند، خداوند بلندش نمايد و هر كس بزرگى كند، خداوند خُردش نمايد.
كانَ مِن فِعْلِهِ صلىاللهعليهوآله اِذا لَبِسَ الثَّوبَ الجَديدَ حَمِدَ اللّهَ ثُمَّ يَدعو مِسكينا فَيُعطيهِ القَديمَ، ثُمَّ يَقولُ: ما مِن مُسلِمٍ يَكسو مُسلِما مِن شَمْلِ ثيابِهِ ـ لا يَكْسوهُ اِلاّ لِلّهِ عزَّوَجَلَّ ـ الاّ كانَ فى ضَمانِ اللّهِ عزَّوَجَلَّ و حِرزِهِ و خَيْرِهِ و اَمانِهِ حَيّا و مَيّتا؛
هر وقت رسول اكرم صلىاللهعليهوآله لباس جديدى مىپوشيدند، خداوند را سپاس مىگفتند و سپس بينوايى را مىخواستند و لباس قديمشان را به او مىدادند و مىفرمودند: مسلمانى كه فقط براى رضايت خداوند عزوجل، لباس كهنه خود را به مسلمان فقيرى بدهد، تا هنگامى كه لباس به تن آن فقير است، در پناه و خير و ضمانت خداوند است، چه زنده بماند و چه بميرد.
اِتَّخِذُوا عِنْدَ الْفُقَراءِ اَيادى فَاِنَّ لَهُمْ دَوْلَةٌ يَوْمَ الْقيامَةِ؛
[با نيكى و كمك به نيازمندان] نزد آنان جايگاهى براى خود بيابيد، كه آنان روز قيامت مقام و منزلتى دارند.