نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 
+ پروشات 
کارواني که سر قبر شما آورده ام

نيمه جان هايي است تا کرب و بلا آورده ام

من نيابت دارم از مادر زيارت آمدم

من وصيت هاي مادر را به جا آورده ام

کي رود از ياد، وقتي آمدم در قتلگاه

نيزه بيرون از تن تو بارها آورده ام

روي ني ما را تو مي ديدي کجاها مي برند؟

دخترانت را ز بازار جفا آورده ام

بارها شد، حرمله خنديد بر اشک رباب

مادري پاره جگر در نينوا آورده ام

پشت خيمه روي خاکستر به دنبال علي

بر سر قبر پسر صاحب عزا آورده ام

دخترت لطمه به پهلو خورده، زير خاک رفت

بس حکايت زان شب پرماجرا آورده ام

شد رقيه پيش مرگ حضرت زين العباد

تربتي از قبر او بهر شما آورده ام

ناله اش چون ناله مادر ميان کوچه بود

خاطره از قدرت آن با وفا آورده ام

تا که ديگر تازيانه ور بيفتد، جان سپرد

گفت با خود همّت خيرالنساء آورده ام

تا که با چشم کنيزي بر سکينه ننگرند

گفت جان خويش را بهر فدا آورده ام

غيرتش آئينه مير و علمدار تو بود

من از او شرمندگي خويش را آورده ام

پاسبان حرمت شير خدا در شام شد

داد پيغامي به من تا کربلا آورده ام

گفت: اي بابا شبيه ات بي کفن تدفين شدم

رسم عشق و عاشقي را من به جا آورده ام

سروده ي جواد حيدري