وبلاگ :
نگين شهداي قائم شهر وبلاگ تخصصي شهداي مسجد ابوالفضل ع پل سه تير
يادداشت :
شهيد سيد مصطفي تند رو
نظرات :
7
خصوصي ،
2074
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
سميه
زن و شوهري سالگرد 30سالگي ازدواجشونو جشن گرفته بودند. تو يه رستوران کوچيک. سرميز داشتند باهم عاشقانه حرف ميزدند که يوهو يه پري کوچولو ظاهر شد و بهشون گفت چون شما زوج مهربون و وفاداري هستيد به عنوان هديه هرکدوم ميتونيد 1 آرزو بکنيد تا برآورده کنم!
اول به زن گفت آرزو کن. زن گفت من آرزو ميکنم بتونم دور دنيا رو با همسر عزيزم بگردم! پري کوشولو هم اجي مجي کرد و دوتا بليط سفر به دور دنيا ظاهر شد
حالا نوبت مرد بود. مرد گفت همسر عزيزم واقعا متأسفم ولي شانس فقط 1بار در خونه آدمو ميزنه. من آرزو ميکنم همسري داشته باشم که 30سال ازخودم جوونتر باشه!
زن و پري: o_O
پري نگاهي به زن انداخت و گفت: آرزوئه ديگه، نميشه کاريش کرد. و چوب جادوئيشو بالا برد و اجي مجي کرد و در نهايت ناباوري مرد تبديل شد به يه پيرمرد هاف هافوي 90ساله هاف هافو