کوله بارم بر دوش
سفري مي بايد رفت
سفري بي همراه
گم شدن تا ته تنهايي محض
سازکم با من گفت
هر کجا لرزيدي
هر کجا ترسيدي
تو بگو از ته دل:
من خدا را دارم

بايد بازيگر شوم ،آرامش را بازي کنم …

باز بايد خنده را به زور بر لبهايم بنشانم …

باز بايد مواظب اشک هايم باشم …

باز همان تظاهر هميشگي : ” خوبم ….

شكسپير گفت:
من هميشه خوشحالم، مي دانيد چرا؟
براي اينکه از هيچکس براي چيزي انتظاري ندارم،
انتظارات هميشه صدمه زننده هستند .. زندگي کوتاه است…
… خوشحال باش .. و لبخند بزن .. فقط براي خودت زندگي کن و:
قبل از اينکه صحبت کني » گوش کن…...
قبل از اينکه بنويسي » فکر کن…
قبل از اينکه خرج کني » درآمد داشته باش…
قبل از اينکه دعا کني » ببخش…
قبل از اينکه صدمه بزني » احساس کن…
قبل از تنفر » عشق بورز…
زندگي اين است … احساسش کن، زندگي کن و لذت ببر...

گذشته که حالم را گرفته است !
آينده که حالي براي رسيدنش ندارم !
و حال هم حالم را به هم ميزند
چه زندگي شيريني!…

زبان مشترکي داريم
با اين همه
يکديگر را نمي فهميم
ما بايد
مثل غارنشين ها
تنها به علامت دست هاي مان
اکتفا مي کرديم
آن وقت شايد هيچ سوء تفاهمي
ميانمان جدايي نمي انداخت

گـ ـاهيـ سکوتـ ؛

يعـ ـنيـ ...

کـ ـليـ حرفـ !

کهـ حالـ زدنـ ـشـ رو نداريـ ...

ميـ خواهـ ـمـ سـ ـکوتـ کنمـ ...

ديـ ـگر نايـ حـ ـرفـ زدنـ نـ ـدارمـ..

لعنت به بعضي آهنگــــا ...

بــه بعضي خيابونــــا ...


بــه بعضي حرفـــــا ...

لعنتيا آدمو ميبرن به روزايـــي کــــه ...

واســـه از بيــن بُـــردنـش تـو ذهـنـت ...

ويــــرون شــــــدي ...

سلآمــــتي دوستآنــي که وفــادآريـــشون رو زمـــــآن ثابتــ کرد
نهـ ...
زبانـــ

سکوت سرد اين روزها را مگذار به حساب آرامش !
خيلي وقت ها “ مرگ ” در سکوت اتفاق مي افتد...

زيباست درد هايم من با گريه مي نويسم و او با لبخند ميخواند

گفت : اينقدر سيگار نکش مي ميري


گفتم : اگه نکشم مي ميرم


گفت : اگه بکشي با درد مي ميري


گفتم : اگه نکشم از درد مي ميرم


گفت : هواي دودي جلوي درد رو نمي گيره


گفتم : هواي صاف جلوي مرگو مي گيره؟


نگاهم کرد و گفت : بکش

وقتي به کسي به طور کامل
و بدون هيچ شک و ترديدي اعتمـــاد مي کنيد ..
به دو نتيجه کلي خواهيد رسيد :
شخصـــي براي زندگــــي
يـــا
درســــــي براي زندگـــــي !

با خود پيمان ببنديد که :
به تمام موجودات زنده با لبخند نگاه کنيد ..

هـنوز هــمـ

خـــيآبان هـآرا تنهـايي قدمـ ميزنـَم

تنهـــآيي زيـر بآران راه ميروَمـ

تنهـــآيي گــريـ ه ميکنمـــ

تنهــــآيي ....

و بــــآز همـ تنهـآيـ ي