آقاي من تنها در اين دور و زمانه
بار فراقت ميکشم بر روي شانه
کاري زدستم برنمي آيد...ببخشيد
جز اينکه صبح جمعه ميگيرم بهانه
آقا اجازه مي دهي تاکه بگويم...
...حرف دل خود را به شکل عاميانه
مانند اجدادت، تو هم خيلي غريبي
ديگر ندارد شهر ما از تو نشانه
خيمه نشين ؛مانند آن خانه نشيني...
...که بسته شد دست غيورش ظالمانه
هرکس به فکر زندگي و رشدخويش است
فکر سال و دخل و خرج ساليانه
کاري به کار تو ندارد آنکسي که
از حرص و آز افتاده بين دام و دانه
جاي دعا و پند و اندرز و روايت
گرديده گوش ما همه پر از ترانه
پيداست آقا،جاي عکس جمکرانت
تصوير نامحرم روي ديوار خانه
اينجا فقط با هيزم دنيا و شهوت
از هر وجودي ميکشد آتش، زبانه
دنيا پرستي باعث آن شد بماند
بر بازوي زهرا نشان تازيانه
بايد مراقب بود، شيطان در کمين است
ميپاشد او بذر گنه را دانه دانه
بااين بدي و بي وفايي دارم اکنون
از پيشگاهت التماسي عاجزانه
آقا، دعا کن در مسير تو بمانم
با لطف تو باشم گداي آستانه
*******
مجمع زينبيون اهل بيت خوزستان
بيت آيت الله موسوي
zeynabiyooneahlebeyt.blogfa.com