پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و سلّم :
علَيكَ بقِراءةِ القرآنِ؛ فإنّ قِراءتَهُ كَفّارةٌ للذُّنوبِ ، وسَترٌ في النارِ ،وأمانٌ مِن العذابِ؛
بـر تـو بـاد خواندن قرآن؛ زيرا خواندن آن كفّاره گناهان است و پردهاى در برابر آتش و موجب ايمنى از عذاب.
امام رضا عليه السلام:
المَرَضُ لِلمُؤمِنِ ؛ تَطهيرٌ ورَحمَةٌ ، و لِلكافِرِ ؛ تَعذيبٌ ولَعنَةٌ ، وإنَّ المَرَضَ لايَزالُ بِالمُؤمِنِ ، حَتّى لايَكونَ عَلَيهِ ذَنبٌ؛
بيمارى براى مؤمن ، تطهير و رحمت ، و براى كافر ، عذاب و لعنت است . بيمارى ، همدم مؤمن مىماند ، تا هنگامى كه هيچ گناهى بر وى نباشد .
امام صادق عليه السلام:
ما عَذَّبَ اللهُ اُمَّهً اِلا عِندَ استِهانَتِهِم بِحُقُوقِ فُقَراءِ اِخوانِهِم؛
خداوند امتى را عذاب نخواهد کرد، مگر در وقتى که نسبت به حقوق برادران نيازمند خود سستى نمايند.
مَن اَحصى عَلى اَخيهِ المُؤمِنِ عَيبا لِيَعيبَهُ بِهِ يَوما ما كانَ مِن اَهلِ هذِهِ الآيَةِ قالَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ: اِنَّ الَّذينَ يُحِبّونَ اَن تَشيعَ الفِاحِشَةُ فِى الَّذينَ آمَنوا لَهُم عَذابٌ اَليمٌ فِى الدُّنيا وَ الآخِرَةِ وَ اللّهُ يَعلَمُ وَ اَ نتُم لا تَعلَمونَ؛
هر كس درصدد عيبجويى برادر مؤمنش برآيد، تا با آن روزى او را سرزنش كند، مشمول اين آيه است: كسانى كه دوست دارند، زشتىها در ميان مردم با ايمان شيوع پيدا كند، عذاب دردناكى براى آنان در دنيا و آخرت خواهد بود و خداوند مىداند و شما نمىدانيد.
رسول اكرم صلى الله عليه و آله:
إِنَّ النّاسَ إِذا رَأَوُا الظّالِمَ فَلَم يَخُذوا عَلى يَدَيهِ أَوشَكَ أَن يَعُمَّهُمُ اللّهُ بِعِقابٍ مِنهُ؛
مردم آنگاه كه ظالم را ببينند و او را باز ندارند، انتظار مىرود كه خداوند همه را به عذاب خود گرفتار سازد.
امام باقر عليه السلام:
إنَّ لِلّهّ عُقلوباتٍ في القُلوبِ وَ الأبدانِ ضَنکٌ في المَعيشَةِ وَ وَهنٌ في العِبادَةِ وَ ما ضُربَ عَبدٌ بِعُقوبَهٍ أعظَمَ مِن قَسوَةِ القَلبِ؛
خداوند براي دلها و بدنها کيفرهايي دارد:تنگي در معيشت، ستي در عبادت و به هيچ وجه بنده اي کيفري بزرگتر از قساوت قلب چشانده نشده است.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و سلّم:
لا يَزالُ البَلاءُ في المؤمنِ والمؤمنةِ في جَسَدِهِ ومالِهِ وولدِهِ حَتّى يَلقَى اللّهَ وما علَيهِ مِن خطيئةٍ؛
زن و مـرد مـؤمن پـيوسته در جـان و مـال و فرزندشان گرفتار بلا مىشوند تا آن كه بدون گناه ، خدا را ديدار كنند.
إذا رَأى أحَدُكُم بِأَخيهِ بَلاءً ، فَليَحمَدِ اللّهَ عز و جل ولا يُسمِعهُ ذلِكَ؛
اگر كسى از شما، برادر خويش را گرفتار بلايى ببيند، خداوند عز و جل را [بر سلامت خويش] بستايد، و البته اين حمد گفتن را به گوش بيمار نرساند.
الإمامُ زينُ العابدينَ عليهالسلام
لَمّا ضَرَبَ عَلى كَتِفِ رَجُلٍ يَطوفُ بِالكَعبهِ ويَقولُ : اللّهُمَّ إنّي أسألُكَ الصَّبرَ: سَألتَ البَلاءَ ! قُلِ : اللّهُمَّ إنّي أسألُكَ العافِيَةَ، والشُّكرَ عَلَى العافيَةِ .
امام سجّاد عليهالسلام مردى را ديد كه طواف كعبه مىكند و مىگويد: بار خدايا ! به من صبر عطا فرما. دستى به شانه او زد و فرمود : بلا مىطلبى؟ بگو: بار خدايا! به من عافيت و شكر بر عافيت عطا فرما.
- لِعَلِيٍّ عليهالسلام: يا عَلِيُّ ، اِفتَتِح طَعامَكَ بِالمِلحِ وَاختِم بِالمِلحِ ؛ فَإِنَّ مَنِ افتَتَحَ طَعامَهُ بِالمِلحِ وخَتَمَ بِالمِلحِ عوفِيَ مِنِ اثنَينِ وسَبعينَ نَوعاً مِن أنواعِ البَلاءِ ، مِنهُ الجُذامُ ، وَالجُنونُ ، وَالبَرَصُ؛
در سفارشهاى ايشان به امام على عليهالسلام - : اى على! غذا را با نمك، آغاز كن و با نمك ، پايان ده؛ چه ، هر كس غذاى خويش را با نمك آغاز كند و با نمك پايان دهد، از هفتاد و دو نوع از انواع بلا كه جذام، ديوانگى و پيسى از آن جمله است، به دور باشد.
امام على عليه السلام:
ما خَيْرٌ بِخَيْرٍ بَعْدَهُ النّارُ و ما شَرٌّ بِشَرٍّ بَعْدَهُ الجَنَّةُ وَ كُلُّ نَعيمٍ دونَ الْجَنَّةِ فَهُوَ مَحْقورٌ وَ كُلُّ بَلاءٍ دونَ النّارِ عافيَةٌ؛
خيرى كه به دنبال آن آتش باشد، خير نيست و شرى كه به دنبال آن بهشت باشد، شر نيست. هر نعمتى جز بهشت ناچيز است و هر بلايى جز آتش، سلامتى.
السَّويقُ يُجَرِّدُ المِرَّةَ وَالبَلغَمَ مِنَ المَعِدَةِ جَردا ، ويَدفَعُ سَبعينَ نَوعا مِن أنواعِ البَلاءِ؛
سويق، تلخه را از تن، و بلغم را از معده، كاملاً جدا مىكند و هفتاد گونه بلا را دور مىسازد.
صِلَةُ الرحامِ تُزَ كّى العمالَ وَتُنمى الموالَ وَ تَدفَعُ البَلوى وَتُيَسِّرَ الحِسابَ وَتُنسِئُ فِى الجَلِ؛
صله رحم، اعمال را پاكيزه، اموال را بسيار، بلا را برطرف و حساب (قيامت) را آسان مىكند و مرگ را به تأخير مىاندازد.
لا يستَکمِلُ عَبدٌ حقيقةَ الايمانِ حَتَّى تَکونَ فيهِ خِصالُ ثَلاثٍ: اَلتَّفقُّهُ فِى الدّينِ وَحُسنُ التَّقديرِ فِى المَعيشَةِ، وَالصَّبرُ عَلَى الرَّزايا؛
هيچ بنده اى حقيقت ايمانش را کامل نمى کند مگر اين که در او سه خصلت باشد: دين شناسى، تدبر نيکو در زندگى، و شکيبايى در مصيبتها و بلاها.
امام موسي کاظم عليه السلام:
اَلمُومِنُ مِثلُ کفَّتي الميزانِ کلَّما زيدَ في ايمانِهِ زيدَ في بَلائِهِ؛
مومن همانند دو کفه ترازوست. هرگاه به ايمانش افزوده گردد، به بلايش نيز افزوده مي گردد.