نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 
+ قلب هاي آبي منتظر 
سلام
زير باران دوشنبه بعد از ظهر/اتفاقي مقابلم رخ داد/وسط کوچه ناگهان ديدم/
زن همسايه بر زمين افتاد/سيب ها روي خاک غلطيدند/چادرش در ميان گرد وغبار/قبلا اين صحنه را...نمي دانم/در من انگار مي شود تکرار/آه سردي کشيد،حس کردم/کوچه آتش گرفت از اين آه/و سراسيمه گريه در گريه/پسر کوچکش رسيد از راه/گفت:آرام باش! چيزي نيست/به گمانم فقط کمي کمرم.../دست من را بگير،گريه نکن/مرد گريه نمي کند پسرم/چادرش را تکاند، با سختي/يا علي گفت و از زمين پا شد/پيش چشمان بي تفاوت ما/ناله هايش فقط تماشا شد/صبح فردا به مادرم گفتم/گوش کن ! اين صداي روضهء کيست/طرف کوچه رفتم و ديدم /در وديوار خانه اي مشکي است...
با خودم فکر مي کنم حالا..کوچه ء ما چقدر تاريک است
گريه،مادر،دوشنبه،در،کوچه..راستي! فاطميه نزديک است...