• وبلاگ : نگين شهداي قائم شهر وبلاگ تخصصي شهداي مسجد ابوالفضل ع پل سه تير
  • يادداشت : ( شهيد مسعود صادقي )
  • نظرات : 82 خصوصي ، 12435 عمومي
    • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <    <<    21   22   23   24   25    >>    >
     
    + z.m 
    سلام ممنون ک اومدين با نظرات خوشگلتون خوشحالم کردين...

    موفق باشيد
    + z.m 
    راستي وقتي نظر ميذاريد مراقب باشيد آدرس وبتون اشتباه نشه.
    آدرسي که براي من گذاشتين صحب زمانش آخرش«ن» نداره
    + z.m 
    سلام ممنون از حضور زيباتون.
    اين پست شهيد و دخترش واقعا زيباست
    + مَــہســــا? 
    اين خبر زودتر از باد وزيده در شهر

    چند روزي فقط از رفتن زهرا مانده...
    + قلب هاي آبي منتظر 
    سلام.تشکر

    منم در سفره دارم هفت سين را
    ولي توام شده با داغ زهرا
    بود سين نخستين سيلي کين
    به روي مادرم با دست سنگين
    ببين بر سفره سين دومم را
    که سويي نيست در چشمان زهرا
    بگويم سين سوم تا بسوزي
    که مادر سوخت بين کينه توزي
    ازين ماتم دل حيدر غمين است
    که سين چهارمم سقط جنين است
    به روي سفره سين پنجم اين است
    سر سجاده اش زينب حزين است
    شده سفره پر از اشک شبانه
    ششم سين مانده سوت و کور خانه
    چه گويم اي عزيز از سين آخر
    بود آن سينه مجروح مادر....
    + عباس 
    خواهش مي کنم اين عيد ما با گريه شروع شد ولي مطمئنا با خنده تمام مي شه امسال اقا مي ايد

    + ... 

    خبر دارم که در فرداي فرداها
    بهار ِ بهتريني هست.

    دري را مي‌گشايي:
    پشت آن، درهاي ديگر هم
    خبر دارم
    گشوده مي‌شود آن آخرين در هم.

    بهاري پشت آن در
    لحظه‌ها را مي‌شمارد باز
    و هر قفلي
    کليدي تازه دارد باز.

    من از ديروزهايِ رفته دانستم
    که در امروز ِ ما تقدير ِ فردا آفريني هست
    خبر دارم
    بهار بهتريني هست!
    + قلب هاي آبي منتظر 
    سلام
    زير باران دوشنبه بعد از ظهر/اتفاقي مقابلم رخ داد/وسط کوچه ناگهان ديدم/
    زن همسايه بر زمين افتاد/سيب ها روي خاک غلطيدند/چادرش در ميان گرد وغبار/قبلا اين صحنه را...نمي دانم/در من انگار مي شود تکرار/آه سردي کشيد،حس کردم/کوچه آتش گرفت از اين آه/و سراسيمه گريه در گريه/پسر کوچکش رسيد از راه/گفت:آرام باش! چيزي نيست/به گمانم فقط کمي کمرم.../دست من را بگير،گريه نکن/مرد گريه نمي کند پسرم/چادرش را تکاند، با سختي/يا علي گفت و از زمين پا شد/پيش چشمان بي تفاوت ما/ناله هايش فقط تماشا شد/صبح فردا به مادرم گفتم/گوش کن ! اين صداي روضهء کيست/طرف کوچه رفتم و ديدم /در وديوار خانه اي مشکي است...
    با خودم فکر مي کنم حالا..کوچه ء ما چقدر تاريک است
    گريه،مادر،دوشنبه،در،کوچه..راستي! فاطميه نزديک است...
    + zahra 
    ســالي که تلــخ يا شــيرين ، مارگــونه خــزيد و در ثانيــه اسبــي سفــيد متولد شــد .....

    اسبي که پيامش صــلح است و برکت ، نجــابت است و آزادي ،

    همدلــي و همراهي ، اسبي با نعــل هاي طلايــي ...

    آرزو ميکــنم اسب امســالتان ، بالدار باشد و بر آســمان آرزوهايــتان به پــرواز در آيد ... سال نو مبارکــــــ
    + حجاب وعاشورا 
    سلام وتبريک سال نو.
    ممنون ازحضورتون.
    + ديده بان 

    سال و مبارک

    ان شاء الله موفق باشي

    + ليلي، بچرخ 
    گاهي با دويدن براي رسيدن به کسي

    ديگر نفسي براي ماندن در کنار او باقي نخوهد ماند

    + پرنيان عفاف 

    اي آخرين توسل سبز دعاي ما

    آيا نميرسد به حضورت دعاي ما؟

    شنبه،دوباره شنبه، دوباره سه نقطه چين…

    بي تو چه زود ميگذرد هفته هاي ما...

    + عباس خادم الشهدا 
    سلام عليکم عالي بود لذت بردم
    + بهشت نياز 
    خبر دارم که در فرداي فرداها
    بهار ِ بهتريني هست.

    دري را مي‌گشايي:
    پشت آن، درهاي ديگر هم
    خبر دارم
    گشوده مي‌شود آن آخرين در هم.

    بهاري پشت آن در
    لحظه‌ها را مي‌شمارد باز
    و هر قفلي
    کليدي تازه دارد باز.

    من از ديروزهايِ رفته دانستم
    که در امروز ِ ما تقدير ِ فردا آفريني هست
    خبر دارم
    بهار بهتريني هست!
    .........................................
    دومين آدينه سال 1393
    اللهم عجل لوليک الفرج...
     <    <<    21   22   23   24   25    >>    >