طلوع مي کند آن آفتاب پنهاني
ز سمت مشرق جغرافياي عرفاني
دوباره پلک دلم مي پرد
نشانه ي چيست؟
شنيده ام که مي آيد کسي به مهماني
کسي که سبزتر است از هزار بار بهار
کسي
شگفت کسي
آن چنانکه ميداني
کسي که نقطه ي آغاز هرچه پرواز است
تويي که در سفر عشق خط پاياني
تويي بهانه ي آن ابرها که مي گريند
بيا که صاف شود اين هواي باراني
تو از حوالي اقليم هرکجا آباد
بيا که مي رود اين شهر رو به ويراني
کنار نام تو لنگر گرفت کشتي عشق
بيا که ياد تو آرامشي است طوفاني
قيصر امين پور
سلام ودرودبرشما
سپاس فراوان ازمطالب زيباتون
پيروزباشيدوپايدار