بادبادک رفت بالا… قرقره از غصه لاغر شد !!



بدترين فريب عاشق شدنه ! چون خودت رو به چيزي متعلق مي کني که يه روزي از دستت ميره…







در سکوت دادگاه سرنوشت عشق بر ما حکم سنگيني نوشت… گفته شد دل داده ها از هم جدا واي بر اين حکم و اين قانون زشت…



دل هيچکس نمي سوزد براي حال غمناکم مگر سوزد همان شمعي که ميسوزد سر خاکم…

دريا هميشه از من دلگير است

چون بزرگي دل دوستانم را

به رخ او مي کشم.

شب خوش [گل][لبخند][بدرود]

همه براي باريدن باران دعا مي كنند...
اما خداوند با كودكي است كه
چكمه هايش سوراخ است

زندگي با همه تلخياش يه درس خوب بهم داد

اونم اينه كه رفيق اوني نيست كه

باهاش خوشي رفيق اونيه كه

بدون اون داغوني.

دوري از اين ديده ، اما باز يادت ميکنم

حرمت اين آشنايي فرش راهت ميکنم

در فراقت ، غم حصار خنده هايم را شکست

باز هم از انتهاي دل صدايت ميکنم

کمي گيجم کمي منگم ، عجيب است

پريده بي جهت رنگم ، عجيب است

تو را ديدم همين يک ساعت پيش

برايت باز دلتنگم ، عجيب است .

زن ها خودش را خوشگل مي کند چون

خوب فهميده که چشم مرد،

تکامل يافته تر از مغز اوست!

پسري ک تو را دوست داشته باشد

تنت را عريان نمي کند

بلکه لباس عروس بر تنت ميکند

گره تك تك بغض هايمان را باز ميكني
و دل شكسته مان را بند ميزني ...

سنگيني ها را برميداري
و جايش سبکي ميگذاري و راحتي .

تکثير “تو” در هر ثانيه اي از زندگي ام

يعني ...قشنگترين تکراري که

هيچوقت تکراري نمي شود !

سالها منتظر آمدن روزهاي بهترم....


اما نمي دانم چرا هنوز ديروزها بهترند..

سکوت هرگز اشتباه نمي کند
و هر چه طولاني تر باشد ،
بهتر قضاوت مي کند.

هرکه قصد رفتن کردهيچگاه اصرار به ماندنش نکن
دير يا زود مي رود
اگر ماندگار بودخيال رفتن بسرش نمي زد...

هيچ وقت نفهميدم؛
چرا دقيقاً همان کسي که فکر ميکني با همه فرق دارد
بيش از ديگران تو را تنها مي گذارد