تو کجا رفته اي امشب که من از ياد تو مستم!
با نگاه تو غريبم با سکوت تو شکستم
من سفر کردم از اين شهر به ديار با تو بودن
با اميد چه کسي من کوله بارم را ببستم
در شکوه خنده ي تو فکر تو با من غريبه است
ورنه اين فکر من و اين من هماني ام که هستم!
در جواب چشم هايت چشم هايم ساکت اند
من براي چشم هاي تو کنون قلم به دستم