سينه ام خسته آه است الهي العغو
حاصلم بارگناه است الهي العغو
خجلت وشرمم ازآنست كه باموي سپيد
نامه ام جمله سياه است الهي العغو
واي ازآنروز كه هر عضوتنم برگنهي
درحضور توگواه است الهي العغو
پشتم ازبارگنه خم شده وبازمرا
به عطاي تو نگاه است الهي العغو
بارم ازاول ره بوده گنه روي گنه
واي من آخر راه است الهي العغو
آنچه آورده ام امشب به در خانه ي تو
گريه وناله وآه است الهي العغو
گنه ازكوه فزون است وتوانايي من
كمتر ازيك پركاه است الهي العغو
گر مجسم كني انبوه گناهانم را
همچنان فوج سپاه است الهي العغو
بارسنگين وفضا تيرده زدود گنهم
پيش رويم همه چاه است الهي العغو
يأس بردل ندهد راه ونگردد نوميد
آنكه راچون تواله است الهي العغو
با همه جرم وخطا روز جزا ميثم را
به عطاي تو نگاه است الهي العفو