نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 <    <<    111   112   113   114   115    >>    >
 
+ سپهري 
.
يادمان باشد
با شکستن پاي ديگران، ما بهتر راه نخواهيم رفت . . .
+ سپهري 
.
ايستادگي کن ، ايستادگي کن ؛ و ايستادگي کن …
و به ياد داشته باش که لشکري از کلاغها
جرات نزديک شدن به مترسکي که ايستادگي را
فقط به نمايش مي گذارد ندارد . . .
+ سپهري 
.
اولين ساعت روز را که به ” ساعت طلايي ” معروف است صرف خودتان کنيد . . .
(برايان تريسي)
+ سپهري 
انسان نمي تواند به همه نيکي کند، ولي مي تواند نيکي را به همه نشان دهد
“رولن”
خدايا به حق اين روز عزيز آقامون رو برسون
+ ... 
باز هم باران
فرمان روايي ميکند بر دلم
مرا مي برد با خود
به روزهايي که دلم هر بار هوايشان ميکند ...
+ چادرخاکي 
قلب زهرا شد با شعف همراه آمده جشن عيد ثارالله

نور مصباح الهدي خوش آمدييا سفينة النّجاة خوش آمدي

کوثر و حمد و قارعَة رحمة اللهِ الواسعَة

لاله ي گلشن زهرا و حيدر نور ديده و عزيز پيغبر

ذکر زيبايتو را بر لب داريم با خميني و شهيدان و رهبر
+ ... 
مي خـواهـم بـر بـلنـدتـريـن نـقطـه ي جهـان بـايستـم

و از پـشت تمـام بـلنـدگـوهـا

طـوري کـه همـه بشنـونـد …

سکـوتــــــ کنـم !
+ ... 

باران که مي بارد
يادم بمان که هواي دلم
بارانيست !!!
سلام ؛

بنده اي طعم ايمان را نمي چشد، مگر اينکه دروغ را چه شوخي و چه جدي اش ترک کند . حضرت علي عليه السلام
+ قلب هايآ بي منتظر 

سلام


پيشانى آفتاب دارى، آرى
در ديده‏ ى جان گلاب دارى، آرى
گل نغمه ى نور، از كلامت جارى است
سجادى و عشق ناب دارى، آرى

ميلاد امام سجاد ع مبارک

گاهي ارزش واقعي يک لحظه را …

تا زماني که به يک خاطره تبديل نشود- نمي فهميم …

چقدر دردناک است جمله ي : ”يادش بخير”...
از استادى پرسيدند: آيا قلبى که شکسته بازهم ميتواند عاشق شود ؟
استادگفت :بله
پرسيدند : آيا شما تا کنون از ليوان شکسته اب خورده ايد؟
استادپاسخ داد :آيا شما به خاطر ليوان شکسته از آب خوردن
دست کشيده ايد!؟
عاقبت يک روز مغرب محو مشرق مي شود | عاقبت غربي ترين دل نيز عاشق مي شود | عهد مي بندم زمانيکه نه دور است و نه دير | مهرباني حاکم کل مناطق ميشود !
اللهم عجل لوليک الفرج
ساعات عمر من همگي غرق غم گذشت
دست مرا بگير که آب از سرم گذشت
مانند مرده اي متحرک شدم بيا
بي تو تمام زندگي ام در عدم گذشت
مي خواستم که وقف تو باشم تمام عمر
دنيا خلاف آنچه که مي خواستم گذشت
دنيا که هيچ,جرعه ي آبي که خورده ام
از راه حلق تشنه ي من مثل سم گذشت
بعد از تو هيچ رنگ تغزل نديده ايم
از خير شعر گفتن , حتي قلم گذشت
تا کي غروب جمعه ببينم که مادرم
يک گوشه بغض کرده , که اين جمعه هم گذشت...
مولا شمار درد دلم بي نهايت است
تعداد درد من به خدا از رقم گذشت
حالا براي لحظه اي آرام مي شوم
ساعات خوب زندگي ام در حرم گذشت
اللهم عجل لوليک الفرج
 <    <<    111   112   113   114   115    >>    >