الا اي ماه شعبان! ماه احمد را تماشا کن
جمال بي‌مثال حيّ سرمد را تماشا کن
در اقطاع زمين خلد مخلّد را تماشا کن
محمّـد را محمّد را محمّد را تماشا کن
ولادت يافت با حُسن رسول الله، زيبايي
جمـال ماه ليلا را ببين با چشم زهرايي
ولادت حضرت علي اکبر(ع) و روز جوان مبارک باد.
..............................
روزت مبارک
.............................
اين روز رو به تمام جوانان غيور و با حياي کشورم که جواني رو وسيله اي براي گناه ندانستند تبريک ميگم

گواه حضورت تمام وجودم

فضا شد معطر زعطر سجودم

تو درياي آبي منم قطره هرگز

که بي تو ندارد بقايي وجودم.

اللهم عجل لوليك الفرج

تانام دوست ميشنوم از زبان خويش

آينه پيش آرم و بوسم زبان خويش

نامش چو غير ميبرد ازهوش ميروم

واي از دمي که خود شنوم از زبان خويش

من کمتر از آنم که بگويم ظهور کن

!خود صاحب زماني و داني زمان خويش

زعشق هرکه سرايدتوايي تمام توايي!

توروح مهري ومعناي غشق تام توايي!

کدام جمله توراشرح ميتوان کردن!

توخودکتاب خودي بهترين کلام توايي!

*****

جمکران اي سرزمين رازها

مرکز امدادها اعجازها

از دروديوار آيد بوي دوست

کشته اي آيينه دار روي دوست

بيا که با همه کوله بار برخيزيم

به عزم بوسه به دست يار برخيزيم

غبار غربت پاييز را دوامي نيست

بيا به انتظار طلوع بهار برخيزيم

کعبه بي نام و نشان ميماند اگر زينب نبود

کربلاهم بي نشان ميماند اگر زينب نبود

کاروان مهدويت در مسير فتنه ها

بي امير کاروان ميماند اگر زينب نبود

آنچه تسکين خاطر جان است

نغمه روح بخش قرآن است

اوج پرواز در اين صحيفه نور

وصف عشق امام جانان است

باظهور شکوه دين مهدي

باغ قرآن شکوفه باران است

مهرکوي تو آميخته در خلقت ما

عشق روي تو سرشته است به آب وگل ما

نيست جز ذکر گل روي تو در محفل ما

نيست جز وصل تو چيز دگري حاصل ما

*****

خوب است ما هم مثل باران حس بگيريم

هرشب سراغي ازگل نرگس بگيريم

از خم شراب سبزاشراقي بنوشيم

هرشب شرابي از غم قائم بنوشيم

به خاک و خون نشسته ام در انتظار ديدنت

به انتظار لحظه ي شکفتن و رسيدنت

ظهور عاشقانه ات نياز هر ترانه اي

براي گريه هاي من تو بهترين بهانه اي

*****

کوچه کوچه جست وجوخانه خانه درگذار

قلب ما آشفته است دربهار انتظار

آخرين گل مهمديست اين که ميرسد ز راه

هم تبار نرگس است درتبسم بهار

آه ميکشم تورا با تمام اتنظار

پرشکوفه کن مرا اي کرامت بهار

مي رسد بهارومن بي شکوفه ام هنوز

آفتاب من بتاب مهربان من ببار

قطعه گمشده اي ازپرپرواز کم است

يازده بار شمرديم و يکي باز کم است

اين همه آب که جاريست نه اقيانوس است

عرق شرم زمين است که سرباز کم است

مولاي من مهدي جان!

سوالي ساده دارم زحضورت

من آيا زنده ام وقت ظهورت؟

اگرتو آمدي من رفته بودم

اسير ماه و سال و هفته بودم

دعايم کن دوباره جان بگيرم

بيايم در حضور تو بميرم

گفتم شبي به مهدي ازتو نگاه خواهم

گفتا که من هم از تو ترک گناه خواهم

*****

عشق يعني عشق يعني انتظار

در فراق تک سواري بيقرار

عشق يعني واهمه بي واهمه

خادم المهدي شدن بي خاتمه

بيا دو باره پاک کن زجاده ها غبار را

به عاشقان نويد ده رسيدن بهار را!

تمام لحظه هاي من فداي يک نگاه تو

بيا و پاک کن زدل حديث انتظار را!

دربزم ولا جام هدايت مهديست

مقصود زنور بينهايت مهديست

ثبت است که در جريده ي عالم قدس

گلواژه روشن هدايت مهديست

با همه لحن خوش آوايي ام
در به در کوچه تنهايي ام

اي دو سه تا کوچه زما دورتر
نغمه تو از همه پرشورتر

کاش که اين فاصله را کم کني
محنت اين قافله را کم کني

کاش که همسايه ما مي شدي
مايه آسايه ما مي شدي

هر که به ديدار تو نائل شود
يک شبه حلال مسائل شود

دوش مرا حال خوشي دست داد
سينه مارا عطشي دست داد

نام تو بردم لبم آتش گرفت
شعله به دامان سياوش گرفت

نام تو آرامه جان من است
نامه تو خط امان من است

اي نگهت خواستگه آفتاب
بر من ظلمت زده يک شب بتاب

پرده برانداز زچشم ترم
تا بتوانم به رخت بنگرم

اي نفست يار و مددکار ما
کي و کجا وعده ديدار ما,,,