يه غرور يخي يه ستاره سرد/يه شب از همه چي به خدا گله کرد
يه دفه به خودشهمه چي روسپرد/ديگه گريه نکرد فقط حوصله کرد
نگران مني به تو قرص دلم/توکنار مني نميترسه دلم
بغلم کن ازم همه چيمو بگير/بذار گريه کنم پيش تو دل سير

آري،
ما از اين موهبت برخوردار بوده ايم که "انسان" ديديم...
ما يافتيم آنچه را ديگران نيافتند...
ما عرش را ديديم
ما زمزمه ي جويبارهاي بهشت را شنيديم
ما در رکاب امام حسين ع جنگيديم...
ما بي وفايي کوفيان را جبران کرديم...
سيد مرتضي آويني

خدايا ....
يک مرگ بدهکارم وهزاران ارزو طلبکار...

ياطلبم را بده يا طلبت را بگير...

از گرفتاري هايت گله ميكني؟
و پيش بندگانم شكايت ميبري؟
نمي داني...
تا به حال شكايت تورا نافرماني هايت را
پيش فرشتگان نبرده ام وهيچ نگفته ام!
جايي گوشه قلبت مرا به خاطر آور كه تو را در ذات خود ياد خواهم كرد!

خدايــ?ــا ....!!!
اينقـــدر بهــم ظرفيــت بــده ؛
که نعمـــت هـايي که از روي بخشنــدگي ات بهــم ميــدي ,به پاي ٍ ليــاقت خودم ننـــويسم ... !

پروردگارا...

به من آرامش ده؛ تا بپذيرم آنچه را كه نميتوانم تغيير دهم!

دليرى ده؛ تا تغيير دهم آنچه را كه ميتوانم تغيير دهم!

بينش ده؛ تا تفاوت اين دو را بدانم!

و مرا فهم ده؛ تا متوقع نباشم دنيا و مردم آن مطابق ميل من رفتار كنند!

بگذار باران سرنوشت هرچه مي خواهد ببارد ما چتر نجاتنمان خداست

يه لامپ اگه تميزش نکني نورش کمتر ميتابه... اما نورش هيچ وقت قطع نميشه،تميزش کني نورش بيشتر و زيبا تر ميشه! والله و نور .... توي اين روزاي آخرماه رمضون يه کم تلاش کنيد،لطف و مهربوني خدا قطع نميشه اما يکم شکر گذار باشيد که بيشتر بشه...

خدايا!
من گمشده درياي متلاطم روزگارم و تو بزرگواري!
پس خدايا!
هيچ مي داني که بزرگوار آن است که گمشده اي را به مقصد برساند؟
تا ابد محتاج ياري تو,
رحمت تو,
توجه تو,
عشق تو,
گذشت تو,
عفو تو,
مهرباني تو ...
و در يک کلام "محتاج توام ...!!!

راستي خدادلم هواي ديروز را کرد
هواي روزهاي کودکي را
دلم ميخواهد مثل ديروز قاصدکي بردارم
آرزوهايم را به دستش بسپارم تا براي تو بياورد
دلم ميخواهد اين بار اگر معلم گفت در دفتر نقاشي تان
هر چه ميخواهيد بکشيداين بار تنها و تنها نردباني بکشم به سوي تو
دلم ميخواهد …
مي شود باز هم کودک شد؟؟

مگر مي‌شود خدا را رحمن و رحيم خواند اما او صدايمان را نشنود. مگر مي‌شود خدا مهرباني‌ها، صداي جماعتي را که از ته دل فريادش مي‌زنند ناديده گرفته و ندايشان را بي‌پاسخ گذارد.

خدا تنها روزنه ي اميدي است که هيچگاه بسته نمي شود...
تنها کسي است که با دهان بسته هم مي توان صدايش کرد...
با پاي شکسته هم مي توان سراغش رفت...
تنها خريداريست که اجناس شکسته را بهتر مي خرد...
تنها کسي است که وقتي همه رفتند، مي ماند...
وقتي همه پشت کردند، آغوش مي گشايد...
وقتي همه تنهايت گذاشتند ، محرمت مي شود...
و تنها سلطاني است که دلش با بخشيدن آرام مي گيرد، نه با تنبيه کردن.

خــــــــدايـــــــــا!

فـــقــــــط گيـــــــر يـــــــک "لايـــــــــک" تــــو مـــــانـده ام,

تــــــــو کــــــــه مـــــــــــرا بـپــــــــسنــدي ديگـــــر چــــــــه

بــــــــاک از پـــــــيلـــــه هـــــــــــاي روزگــــــــــــار ...

با خـــــــدايت حـرف بزن
بخنـد
درد و دل کن
اشک بريز
برايش ناز کن
خــــــــدا، خريدار بنده اش هســـــت
هر جـور کـــه بيــــايي دوستــــــــــت دارد...

شيطان که رانده گشت، جز يک خطا نکرد
خود را براي سجده به آدم رضا نکرد
شيطان هزار بار برتر ز بي نماز
او سجده بر آدم و اين بر خدا نکرد